ملخص الجهاز:
"انگشت شست،ستاره، نمره و سایر ردهبندیها،سبب شده است که کار منتقدان در ارائه دیدگاهی دو پهلو یا تردیدآمیز،اگر نه غیرممکن،اما نامحبوب باشد(زود بگو:سال گذشته در مارین باد آره خیر؟)سردبیران روزنامهها برای صفحات مستقل سینمای خود نیازمند داوریهای کپسولی دربارهء فیلمهای تازهاند،و ایستگاههای تلویزیونی بیشتر بازارهای عمده،نخبگان محلی را برای تفسیر فیلمهای جدیدی که روی پرده میآیند،به استخدام گرفتهاند.
او منتقدی بود که آثار مهمی خلق کرده است و مقالاتش در فیلم کامنت از نثری جاافتاده،متین و پاکیزه خبر میدهد،اما خودش خواست که دست و بالش در قیدوبندهای فضای نوشتن و دیگر محظورات هفتهنامهء تایم بسته شود-نشریهای که بهترین راهی که نویسنده دارد تا فضای نگارش فزونتری به دست آورد این است هیات دبیران را راضی کند عکس روی جلد و چند صفحه از متن را به بررسی احوال و آثار ستارهای اختصاص دهند تا او از خلال این تمهید به یک بررسی نیمبند دست بزند.
نوع اول دقیقا همان حالتی را دارد که کورلیس تشریح کرده است،در این برنامهها معمولا پنج فیلم بررسی میشود،در انتهای هرکدام متن کوتاهی در توضیح فیلم میخوانند و بعد متنفد یا جمع منتقدان نظر خود را دربارهء آن اعلام میکنند.
آیا این حاکی از سپری شدن دورهء تئوری مؤلف نیست-آیا نشان از آن ندارد که عصر کارگردانان به سر آمده و بار دیگر دورهء قدرت استودیوها و ستارههای سینما آغاز شده است!خلاقترین کارگردانان امروز سینما، به دههء 1970 تعلق دارند؛بعد از اسکورسیسی هیچ کارگردانی بهتر از او پا به عرصهء سینمای آمریکا نگذاشته است."