خلاصة:
اقوام ساکن در سرزمین ایران, افسانهها و حکایات بسیاری خلق کردهاند که سالیان سال,
سینهبهسینه. از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند و همچنان نقل میشوند. مار در افسانههای کردی.
جایگاه خاصی دارد و برای آن داستانهای فراوانی ساخته و پرداختهاند؛ یکی از این حکایات.
افسانة کهن کردی («شاماران» است که ریشه و خاستگاه آن متعلق به قوم کرد است؛ هرچند که از
پیشینة تاریخی مکتوب آن اطلاعات دقیقی در دست نیست. مقاله حاضر با هدف شناسایی مضامین
تربیتی در افسانة شاماران نگارش یافته است. روش پژوهش, تحلیل محتوای کیفی بود و از فرایند
کدگذاری در جمع آوری اطلاعات و پردازش محتوای آن استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد
که افسانة شاماران از ابتدا تا انتهاء واجد ارزشهای اخلاقی و تربیتی است؛ ارزشهایی که از جمله
مهمترین آنهاء سازگاری و دوستی با طبیعت و جانوران. عشق و دوستی بیشائبه نسبت به دیگران.
ایثار و فداکاری. علمدوستی. مشورت و... است. علاوه بر ارزشهای یاد شده که بهطور عمده.
جنبة فردگرایانه دارند. ارزشهای اخلاقی و اجتماعی - سیاسی گوناگون. نظیر ظلمستیزی» برابری.
آزادی و مشورت نیز در افسانه بازتاب یافتهاند. همچنین شیوة حکایت داستان بهگونهای است که
میتوان آن را در قالبهای نمایشی بویژه انیمیشن به تصویر درآورد
ملخص الجهاز:
بررسي آموزه هاي اخلاقي در افسانه کردي شاماران (تاريخ دريافت : ١٤٠٠/١٢/٢٠، تاريخ پذيرش : ١٤٠١/٤/١٨) 1 شيلان آويهنگي چکيده اقوام ساکن در سرزمين ايران ، افسانه ها و حکايات بسـياري خلـق کـرده انـد کـه سـاليان سـال ، سينه به سينه ، از نسلي به نسل ديگر منتقل شده اند و همچنان نقل ميشوند.
افسانۀ شاماران افسانه اي کردي است که در خطۀ کردستان سـينه بـه سـينه ، از نسـل هاي پيشين نقل شده و تاکنون بر سر زبان ها مانده است ، چنان که حتـي تصـاوير و نقـوش آن را ميتوان بر وسايل و اثاث مورد استفادة اين قوم مشاهده کرد.
در مقالۀ حاضر، ضمن بررسي محتواي افسانۀ شاماران ، سعي شده است تـا بـه ايـن پرسش پاسخ داده شود که کدام يک از آموزه ها و ارزش هاي اخلاقـي در ايـن حکايـت بازتاب يافته است .
در مجموع ميتوان اظهار کرد که تاکنون مطالعـات کامـل و منسـجمي در ايـن بـاره انجام نشده و نوشتار حاضر نيز مدعي پژوهشي همه جانبه دراين باره نيست ؛ تنهـا سـعي شده است با به کارگيري روش تحليل محتواي کيفي، مضامين اخلاقي اين افسانه محلـي آشکار شوند و همچنين ديدگاهي، فتح بابي براي انجام پژوهش هاي عميق تر، با جامعـه آماري وسيع تر باشد.
نويسندگان با بهره گيري از رويکرد کمبل ، هم به عنوان مباني نظري و هم به عنوان روش و شيوة جمع آوري اطلاعات ، سعي کرده اند داستان را در قالب اين الگو جاي دهند؛ ولي با تمام اين تلاش ها چندان موفق نبوده انـد و چنـان کـه در جـدول شـمارة ٤ مقالـه بـه صراحت نشان داده اند که محتواي داستان شاماران ، با مقوله ها و طبقات الگوي ياد شـده همخواني ندارد.