خلاصة:
چرایی انتخاب و ترجیح قولِ «بالا بردن دستها تا محاذی گوشها و گودی گردن» بر قولِ «قربانی کردن» در معنای واژۀ «نحر» که از واژههای تکآمَد قرآن مجید و به دلیل چند معنایی، از اهمّیّت بالایی برخوردار است، موضوع اصلی این پژوهش است. نتیجۀ بررسی و تحلیل معناشناسی در این پژوهش و همچنین استفاده از قاعدۀ سیاق و سیاقِ محتوایی آیات سوره، سیاقِ محتوایی ترتیب نزول و فضای نزول سوره، و نیز دلالت شأن نزول نشان میدهد که گرچه بنا به وضع تعیّنی لغت و روایات، دلالت نحر بر «بالا بردن دستها تا مقابل صورت، یا مقابل گودی گلو به هنگام تکبیرها»، منطقی است امّا باز هم قول راجح نبوده و میتوان گفت واژۀ نحر بر هر دو معنا قابل انطباق است، بلکه با توجّه به شواهد ارائه شده به نظر میرسد قول قربانی کردن، قولِ راجح باشد.
Why the choice and preference of the word "raising the hands up to the level of the ears and the hollow of the neck" over the word "sacrifice" in the meaning of the word "river" which is one of the words of the Holy Qur'an and is of great importance due to its multiple meanings. is the main subject of this research. The result of the analysis of semantics in this research and also the use of the rule of context and the content of the verses of the Surah, the content context of the order of revelation and the space of the revelation of the Surah, as well as the meaning of the dignity of the revelation shows that although according to the determining situation of words and traditions, Nahr means "raising the hands in front of the face, or in front of the hollow of the throat during takbeer", but it is still not the preferred word and it can be said that the word nahr can be applied to both meanings, but according to the evidence presented, it seems that the promise of sacrifice is Rajeh's promise.
ملخص الجهاز:
نتیجۀ بررسی و تحلیل معناشناسی در این پژوهش و هم چنین استفاده از قاعدة سیاق و سیاقِ محتوایی آیات سوره ، سیاقِ محتوایی ترتیب نزول و فضای نزول سوره ، و نیز دلالت شأن نزول نشان میدهد که گرچه بنا به وضع تعّینی لغت و روایات ، دلالت نحر بر «بالا بردن دست ها تا مقابل صورت ، یا مقابل گودی گلو به هنگام تکبیرها»، منطقی است امّا باز هم قول راجح نبوده و میتوان گفت واژة نحر بر هر دو معنا قابل انطباق است ، بلکه با توجّه به شواهد ارائه شده به نظر میرسد قول قربانی کردن ، قولِ راجح باشد.
سیاق محتوایی ترتیب نزول 73 مجلۀ نامۀ الهیات ، سال سیزدهم ، شمارة پنجاه و ششم ، پاییز١٤٠٠ گرچه با توجّه به تأکید عّلامه طباطبایی در آنچه که فصل ترتیب نزول سُوَر در کتاب خود با این عبارات آورده است «که آنچه دربارة این روایات (ترتیب نزول ) می توان گفت این است که به هیچ وجه این روایات قابل اعتماد نیستند زیرا نه ارزش روایت دینی را دارند و نه ارزش نقل تاریخی »، (طباطبایی، (١٣٨٦)، ١٤٤) و هم چنین به تصریح نویسندة محترم پژوهشی در تاریخ قرآن کریم که به فهرستی از ترتیب نزول سُوَر با تأیید سه منبع مهم (الفهرستِ ابن ِندیم ، نظم الدُّرر فی تناسب الآیات والسُّورِ ابراهیم بن عُمَرُ بقاعی و تاریخ قرآنِ تئودورُ نوْلدکه ) ارائه داده (حجّتی ، (١٣٦٨)، ٣٩٤) فقط می توان به ترتیب هشتمین نزول قرآنی سورة «انشراح » و یازدهمین نزول یعنی سورة «والضّحی » و چهاردهمین نزول یعنی سورة مورد بحث ما از نظر زمانِ نزول و آیات مشابه به آن در سیاق زمانِ نزول علمِ اجمالی حاصل کرد امّا بازهم بر خلاف زبانِ سوره های انشراح و ضُحی که خواسته اند به نبی مکرّم اسلام (علیه السلام ) دلگرمی ، دلداری ، تسّلی خاطر داده و او را به شرح صدر و برداشتن رنج ها و عطای آینده و رضای آن حضرت ، دل مشغول بدارد، معهذا لحن و زبانِ سورة کوثر در آیۀ دوم بیشتر به دستور و مّنت گذاری و طلب ، هماهنگ تر و نزدیک تر است .