خلاصة:
با اوجگیری فناوریهای جدید در عصر مدرن، زیست انسانی متفاوت شد و انسان در جهان اجتماعی از یک مصرفکنندۀ ساده به مصرفکنندهای متنوع و هدفِ مصرف تبدیل شد. مصرفکننده و عملکرد او پیش از این محدود به یک بازار بود؛ اما با ایجاد بازارها و محصولات جدید، گفتمان غالب بر مصرفکننده نیز متفاوت شد. در این میان، اخلاق بهعنوان یک امر پایه و جهانشمول، ارتباط عمیقتری با کنشهای انسانی در حوزۀ مصرف یافت و البته بیتأثیر از چنین تغییری هم نبود. این پژوهش به این پرسش پاسخ میدهد که در نظریۀ جامعهشناختی، اخلاق در مصرف چگونه قابل تبیین است. بررسی دیدگاههای جامعهشناختی با رویکردتوصیفیتحلیلی نشان میدهد اخلاق در مصرف سه وضعیت را پشتسر گذاشته است. نخست اینکه منابع سنتی نظیر دین و جامعه موجب واقعیتبخشی به اخلاق و مؤثربودنش در مصرف شدهاند. دوم، اخلاق تحتتأثیر ساختارهای اجتماعی است و قوانین، آیینها، هنجارها و زبان اخلاقی یک گروه، بهجای اینکه فرد را تنها عامل در برساخت کنشهای اخلاقی ناظر به خرید بداند، بر بینشهایی متمرکز است که ساختار به لحاظ اخلاقی بر فرد تحمیل میکند. در نهایت، لذت و سلیقۀ شخصی، دو پایه برای عینیتدادن به اخلاق مصرفگرای جهان مدرن و بافضیلتشمردن مصرفکننده در زمان مصرف هستند.
With the rise of new technologies in the modern era, human life has changed and transformed him into the social world from a simple consumer to a diverse consumer and has made him the purpose of consumption. As much as the consumer and his performance were previously limited to one market, with the creation of new markets and products, the dominant discourse on the consumer also changed. In the meantime, morality as a basic and universal matter found a deeper connection with human actions in the field of consumption, and of course it was not unaffected by such a change. This research answers the question of how morality in consumption can be explained in sociological theory. Examining sociological perspectives with a descriptive-analytical approach shows that morality in consumption has gone through three situations. First, traditional sources such as religion and society have made morality and its effectiveness in consumption a reality. Second, morality is influenced by social structures and the laws, rituals, norms and moral language of a group, instead of considering the individual as the only factor in the construction of ethical actions related to purchasing, is focused on the insights that the structure morally imposes on the individual. Finally, pleasure and personal taste are the two bases for objectifying the consumerist ethics of the modern world and considering the consumer as virtuous at the time of consumption.
ملخص الجهاز:
دورکیم از زیربنایی بودن دیـن و اخلاقیات جهانی استفاده کرد تا نشان دهد چگونه جامعه مانند دین می توانـد منشـأ رفتار اخلاقی انسانها باشد؛ به این معنـی کـه قواعـد موجـود در جامعـه «شـیوهای از زندگی » را به ما می آموزد، همان طور که دین چنین شیوههایی را ایجاد کرده و پیش از این به ما آموخته است (٢٠٠١ ,see: Durkheim).
نکتۀ مهم در اینجا این است که الول خاطرنشان می کند همه به نـدای ایـن منـافع ساختاری به یک شکل پاسخ نمی دهند و وظایف اخلاقی - خواه سخت کـار کـردن برای اصلاح وضعیت اقتصادی جامعه باشد(همان طور که وبر اعتقـاد داشـت ) خـواه اصلاح افزایش یا افول رویۀ سطح مصرف در جامعه (با نگـاه بـه نظریـۀ دورکـیم ) - موقعیت هایی هستند که مطالعۀ آنها به خوبی نشان می دهد چگونه مصرفکننده نگاه اخلاقی اش را به مصرف با توجه به ساختاری کـه در آن قـرار دارد، برسـاخته اسـت .
باومن با تکیه بر کار امانوئـل لوینـاس (١۹٨٧) نـوعی از اخـلاق وجـودی را بیـان می کند که هیچ گونه پایه و اساسی ندارد و فراتر از حوزة عقلانیـت ، هستی شناسـی و معرفت شناسی اخلاقی است ؛ ازاین رو، هستۀ مرکزی کار او ایـن اسـت کـه «اخـلاق ، به جای اینکه برساخت نگاه و قدرت نیروهای جامعه شناختی باشد، در واقع انگیزهای پیشااجتماعی (pre-social) است ؛ به این معنی که پیش از آغاز هر اجتماعی ، اخـلاق به واسطۀ منابع سنتی وجود داشته و جامعه صرفاً به کشف اخـلاق دسـت می زنـد، نـه اینکه اخلاق را ایجاد کند» (٧٥.