خلاصة:
یکی از ویژگیهایهای تفسیر «التبیان فی تفسیر القرآن» اثر شیخ طوسی، نقل روایات و اقوال تفسیری فریقین است. مؤلف در عمل به این ویژگی به یک روش عمل نکرده و در نقل روایات اهل بیت(ع) با تغییر یا حذف برخی واژگان روایت، بیشتر به موضوع اصلی آنها اشاره میکند. در نتیجه، روایات دچار آسیبهایی نظیر نقل به معنا، تقطیع و اختصار شده است. از سویی، نقش مرجع بودن این تفسیر در انتقال بسیاری از روایات به تفسیر «مجمع البیان» طبرسی و از آن به تفاسیر بعدی شیعه، بویژه تفاسیر روایی بر اهمیت این مسأله افزوده است. نوشتارحاضر، ضمن اشاره به دستهبندی نقل به معنا از نگاه پژوهشگران، به بررسی ابعاد و گونههای آن در تفسیر «التبیان» پرداخته و نشان داده است که برخی روایات در «التبیان» دچار نقل به معنا شده است. گونههای متنوعی از نوع جایگزینی، حذف و اضافه و جابجایی در سطح واژگان و جملات و گاه، ترکیب آنها با دیگر عوارض حدیثی مشاهده میشود و فهم معنای روایت را بدون توجه به اصل روایات در مصادر دشوار ساخته است. نقل به معنا در برخی موارد، بویژه در روایاتی که مصادر آنها موجود نیست، موجب سلب اعتماد به آنها شده است.
One of the characteristics of the interpretation Al-Tibyan Fi Tafsir al-Qur’an, authored by Sheikh Tousi, is the inclusion of interpretive statements and quotations from both Shia and Sunni scholars. This inclusion has not been done in just one way; for the statements quoted from Imams (peace be upon them), the author has just conveyed the gist or the main idea of every statement by omitting certain words from it. What is quoted in his book, therefore, suffers from being manipulated and unduly shortened or curtailed. What makes the problem even worse is that Sheikh Tousi’s interpretation has served as a reference or a source from which Tabarsi’s Majma’ ul-Bayan Interpretation and the subsequent interpretive works, especially those based on Hadiths, have derived a lot. The present study firstly refers to the clarification of conceptual quotations generally put forth in the literature and then introduces the types of such quotations actually used in the Al-Tibyan Interpretation. It is shown that the original forms of some Hadiths have not been reported in the book; rather, it is just the core concepts that are quoted by the author. Those Hadiths are beset with a variety of distortions including lexical substitution, addition, substitution and displacement of words and structures as well as alteration in the sequence or combination of words and sentences. This has made it hard to understand the true meanings of Hadiths in the absence of their original forms. As a matter of fact, quoting a concept with no care for its linguistic and contextual features leads to distrust in both the quoted subject and the quoting author.
ملخص الجهاز:
از جمله شرايط مشابه اين است که حدود نيم قرن قبل از شيخ طوسي، زندگي براي خاندان شيعي وزير مغربي، چنان دشوار ميشود تا جايي که مغربي، اسم صادقين (ع ) را در نقل روايات به صراحت نميبرد، بلکه از کنيه آنها استفاده ميکند (کريمينيا، ۱۳۹۴، ص ۳۸۰) و همين رويه به همراه ويژگيهاي ديگر به «التبيان » منتقل ميشود؛ ب : در دسترس نبودن منابع و مصادر و تکيه بر حافظه نيز از دلايل عمومي نقل به معنا در کتاب هاي روايي است که در مورد «التبيان » با هجرت شيخ طوسي به شهر نجف تقويت ميشود؛ ج : انتقال روايات نقل به معنا شده از تفسير «المصابيح » به «التبيان » که در بخش بعدي بررسي مي گردد.
در مجامع حديثي اهل سنت نيز اين گونه ي نقل به معنا از پيامبر (ص ) روايت گرديده است :«من کذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده بين عيني جهنم ، قالوا: يا رسول الله ، نحدث ابتدا نمونه هاي نقل به معنا در سطح واژه و جمله بررسي ميشود و در ادامه ، به ترکيب انواع نقل به معنا در يک روايت و نقل به معناهايي که در ترکيب با ديگر عوارض حديثي مانند تقطيع ، اختصار و تداخل روايات همراه شده ، پرداخته ميشود.