ملخص الجهاز:
"حال با این مفروضات،آیا میتوان تأیید کرد که رشد سینمای مستند در ایران،رشدی بیوقفه و همواره پوینده بوده است؟آیا با وجود نهادهای پرسابقه در امر آموزش،و وجود نهادهای بههرحال مردمی،آیا مراحلی از راه را به خطا نپیمودهایم؟آیا نسل سوم فیلمسازان مستندها درپی تکانهای بنیادی در جامعه و نهادهای آن بر اثر انقلاب،توانست از تندباد انقلاب برای ریختن شاخههای مردهء درخت تناور سینما بهره جوید؟شاید کند شدن و در نهایت قطع جریان مبتذل «فیلم فارسی»این اتفاق خجسته و هرس به اصطلاح کشاورزان «تهبر»در این درخت بود،که حتما بود-و سرزدن و بالیدن جریان زیر فشار سینمای متفاوت دههء 40 و 50 در سینمای اکران،پس از انقلاب،اتفاق تکمیلکنندهء دیگر بود؛اما در سینمای مستند چطور؟ نگارنده در نوشتههای گذشتهء خود همواره بر این اعتقاد بوده که سینمای مستند ما سیری تکاملی را طی کرده است،اما باید قبول کرد که این رشد میتوانسته و میباید شایستهتر و بالندهتر از آنچه که شاهد بودهایم انجام گیرد.
از یک منظر کلی رشد را میتوانیم به شرح زیر خلاصه کنیم: -پیدایش و گسترش سینمای مستند جنگی -رشد و قوام یافتن فیلم مستند در شاخه مردمشناسی و اجتماعی -توجه زیاد به فیلم مستند در شاخهء صنعت -درآمیختن فیلم مستند و داستانی در سینمای اکران اما در عین حال جنبههای منفی نیز در سینمای مستند ایران بروز کرد که از جمله میتوان به این عوامل اشاره کرد: -خارج شدن تعدادی از مستندسازان با سابقه از گرد فعالیت عملی و یا کند شدن فعالیت آنها -کم شدن توجه به تجربیگری در ساخت فیلمهای مستند در میان برخی از فیلمسازان نسل جوان -بالا بودن گرایش به فیلم گزارشی اینک به هرکدام از این موارد میپردازیم: >-پیدایش و گسترش سینمای مستند جنگی این درست است که بنا به ضرورت جنگ تحمیلی چنین سینمایی متولد شد،ولی نباید از یاد برد که هر ملتی در دوره یا دورههایی از حیات خود،با این پدیده به ناچار روبرو خواهد شد و باید از پیشزمینههای شناخت و کار در این شیوه در (تصویرتصویر) منوچهر طیاب فیلمسازان آن فراهم آمده باشد."