ملخص الجهاز:
"*شما از زمانی که سوژهای به ذهنتان میرسد تا زمانی که شروع به نوشتن نسخهء نهایی فیلمنامه میکنید،بهطور شخصی چه مراحلی را طی میکنید؟ *برای من نوشتن از مرحلهء اول،یعنی شروع کردن با کاغذ سفید کار بسیار مشکلی است.
یعنی حتی موقعی که فکر متعلق به خودم است و چیزی مثل یک خلاصهء فصلبندی شده نوشتهام،از کس دیگری میخواهم که براساس این طرح یک سناریوی کامل بنویسد.
*به غیر از این الگویی که گفتید،شما برای خلق شخصیت چه مراحل دیگری را طی میکنید؟ *قبل از اینکه جواب سؤال شما را بدهم،باید بگویم که اکثر اوقات برای من نوشتن فیلمنامه از یک شخصیت شروع میشود.
اما آیا یک فیلمنامهنویس حرفهای که باید مثلا در سال پنج فیلمنامه بنویسد هم میتواند همهء کارهایش را با این شیوههای دشوار انجام دهد؟یا اینکه او مجبور است به خاطر سرعت در کارش از همان روشهای فرموله و قراردادی استفاده کند؟ *البته ممکن است بعضیها اینقدر آدمهای صاحب قریحهای باشند که بتوانند در سال پنج فیلمنامه بنویسند و همه را هم از راههای غیر صنعتی و با روشهای شاعرانه و الهامی بنویسند.
به قول مولوی: نام احمد نام جمله انبیاست چونکه صد آمد نود هم پیش ماست هرکه کارد قصد گندم باشدش کاه خود اندر طبق میآیدش یعنی اگر این آدمها نویسنده میشوند و داستانهایی مینویسند،این داستانها برای خودشان حکم کاهی را دارد که موقع درو کردن گندم بهدست میآید و اهمیت چندانی ندارد.
اینکه حالا او داستانهایی مینویسد و این داستانها مورد توجه بعضیها قرار میگیرد از نظر نویسنده-اگر واقعا عاشق کارش باشد-چندان امر مهمی نیست."