ملخص الجهاز:
"در همین زمان برداشته شدن فشارهای سیاسی از روابط تجاری با هنگکنگ و تایوان،اجازه داد مراودات تجاری چینی احیا شود،در نتیجه فیلمهای چینی(از این دو کشور)برای نخستین بار پس از دهه 1930،به بخش عمدهء واردات،تبدیل شد،و این زمانی بود که صنعت محلی(با برخی از ستارگان و کارگردانهایش در پشت موانع)در تقلا و کشمکش بود که در سال 5 یا 10 فیلم تولید کند.
البته افزایش تولید از هر نظر، نتیجهء یک نمهید تازه نبود،بلکه به دلیل گسترش سریع اقتصاد اندونزی در آن دهه بود و تغییرات مختصری در واردات سالانهء حدود 750 فیلم خاجری ایجاد کرد.
تولیدکنندگان فیلمهای اندونزیایی،در اوایل دهه 1970،دو شکایت عمده علیه جایگاه خود در بازار فیلم داشتند: اول آنکه واردکنندگان نسبت به تولیدکنندگان داخلی، فیلمهای بیشتری برای عرضه به سالنهای نمایش داشتند.
واردکنندگان به عنوان کارپردازان اصلی فیلم برای سالنهای نمایشی،برای تصمیمگیری در مورد اینکه چه زمانی،چه تعداد و حتی کدام یک از فیلمهای اندونزیایی نمایش داده شود،تسلط و برتری داشتند.
محدودیت قدیمی به این معنا بود که فیلمهای وارد شده تنها میتواند به طور همزمان در دو سالن نمایش داده شود و نسخهها طبعا پس از نمایش در شهرهای بزرگ غیر قابل استفاده میشدند.
از سال 1972 به بعد،یعنی هنگامی که حکومت،قانونگذاری برای آژانسهای واردکنندهء تک فیلمی را آغاز کرد و سهمیههای واردات را تعیین نمود،انجمن صادرات فیلم امریکا MPEAA که فیلمهای استودیوهای عمدهء هالیوود را ارایه میکرد( MGM ،یونایتد آرتیست،برادران وارنر،یونیورسال،دیزنی ء فوکس قرن بیستم)،به شکل دوره،توجه خود را به کاهش در دسترسی به بازار اندونزی معطوف میکرد."