خلاصة:
میخاییل باختین، ادبیات عامه را مناسبترین عرصه برای بروز تفکر کارناوالی میدانست. شاخصۀ بارز این اندیشه، بر هم ریختن گفتمان مسلّط بر ادبیات سنّتی از طریق دگرگونی زبان و ارزشهای موجود در آثار ادبی است. این مقاله میکوشد تا از این منظر قصههای عامیانۀ ایرانی را واکاوی نماید. بدین منظور هفت مجموعۀ قصۀ عامیانۀ ایرانی به روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. ویژگیهای بارز ادبیات کارناوالی، همچون مطرح کردن آزادانۀ مسائلی که ارتباط با زندگی مادی حیات انسان دارد، مانند خوردن، نوشیدن، زاد و ولد، زناشویی و درنهایت مرگ به منزلۀ روند طبیعی زندگی ـ و نه امری تراژیک و فاجعهبار عناصر مهم تفکر کارناوالی و گروتسک به شمار میرود که در این جستار بدان پرداخته شدهاست. حاصل این پژوهش نشان میدهد که چگونه تیپهای شخصیتی مختلف در قصهها در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند و با دگرگونی مراتب فرادست و فرودست گفتمان سلطهپروری فرومیپاشد. در این روایات با شکستن هنجارهای قدرت در جامعه، مجال چندصدایی در قصهها فراهم میشود که از مشخصههای بارز ادبیات کارناوالیستی است. همچنین به کار بردن زبان بیپیرایه، بدون محدودیت اخلاقی که شامل واژگان نامعمول، ناسزا و کلمات خارج از عرف میشود به ایجاد فضای طنزگونۀ کارناوالی کمک می کند.
Mikhail Bakhtin considered popular literature to be the most suitable field for the emergence of carnival thinking. The distinctive feature of this thought is the disruption of the dominant discourse on traditional literature through the transformation of language and values in literary works. This article tries to analyze Iranian folk tales from this point of view. For this purpose, seven collections of Iranian folk tales have been analyzed in a descriptive-analytical way. The prominent features of carnival literature, such as freely raising issues related to the material life of human life Like eating, drinking, birth, marriage, and finally death as a natural process of life - and not a tragic and catastrophic thing - are important elements of carnival and grotesque thinking, which are discussed in this essay. The result of this research shows how different personality types are in conflict with each other in the stories, and with the transformation of superior and inferior levels, the discourse of dominance collapses. In these narrations, by breaking the norms of power in the society, the possibility of multi-voices is provided in the stories, which is one of the distinct characteristics of carnival literature. Also, the use of free language, without moral restrictions, which includes unusual words, profanity, and unusual words, helps to create a humorous atmosphere of the carnival.
ملخص الجهاز:
ويژگيهاي بارز ادبيات کارناوالي، همچون مطرح کردن ٣١ آزادانۀ مسائلي که ارتباط با زندگي مادي حيات انسان دارد، مانند خوردن ، نوشيدن ، زاد و ولد، زناشويي و درنهايت مرگ به منزلۀ روند طبيعي زندگي ـ و نه امري تراژيک و فاجعه بار عناصر مهم تفکر کارناوالي و گروتسک به شمار ميرود که در اين جستار بدان پرداخته شده است .
در اين روايات با شکستن هنجارهاي قدرت در جامعه ، مجال چندصدايي در قصه ها فراهم ميشود که از مشخصه هاي بارز ادبيات کارناواليستي است .
از اين ديدگاه يکي از بهترين زمينه هايي که انديشۀ کارناولي امکان ظهور پيدا مي - کند، قصه هاي عاميانه است .
مقالۀ «مؤلفه هاي کارناوال باختين در رمان نگران نباش » از اسکويي (١٣٩٦) با تحليل تقابل شخصيت هاي چند نسل در قصه ، چندصدايي در رمان را نشان ميدهد؛ هم چنين با تحليل عناصري چون مرگ ، جنون و رفتار جسماني، اين رمان نقد شده است .
اين فرهنگ طنز کارناوالي به مرور به ادبيات و زبان عاميانه راه يافت به گونه اي که تأثير آن را ميتوان در ترکيبهاي کلامي خنده دار، نفرينها، دشنامهاي رکيک و به کار بردن واژگان مربوط به اعضاي اسافل بدن مشاهده کرد.
در قصه هاي عاميانه ، روايات فراواني به چشم ميخورد که زنان با ترفند و حيله با معشوق خود در ارتباط هستند؛ حتي گاهي نام هايي استعاري بر معشوق مخفي گذاشته شده که قابل توجه است : دلخوشي و يا مِترس (الول ساتن ، ١٣٩٢: ١٥٢ و ٢١٨) برخلاف اصطلاحي چون فاسق ، اين نامها گويي بار منفي مقوله خيانت را کمرنگ ميکند.