ملخص الجهاز:
"و همان طور که اشاره شد؛ مارسل مارسو خودش را در خلق شخصیت بیپ (Bip) متأثر از چارلی چاپلین میدانست و معتقد بود که بازیگران میم (Mimen player) از احساسات، تخیلات و فانتزی خودشان با محیط و یا اشیاء انتزاعی برخوردارند، در عین حال که چارلی چاپلین از ثروت غنی در احساساتش و یا تخیلاتش نسبت به اشیاء و ابزار و آلاتی که در دور و برش بود برخوردار میشد و تسلط و قدرت بیشائبهای که چاپلین نسبت به میمیک و ریتمیک بدن و آکسانتگذاریهای خیلی دقیق، و استفاده در آن و یا لحظه بود که هر باره برای بینندگان چاپلین جذاب و جالب بود و از سوی دیگر مارسل مارسو ستایشگر واقعی آثار چاپلین به لحاظ نقد برهنه وی از اجتماع، سیاست و اقتصاد ورشکسته دوران هنرمند و یا نبض زمان بود.
ضعف دراماتیکی همیشه از نداشتن روش دراماتورگی نسبت با آن اثر نشئت میگیرد، زیرا عناصر برجستهای شاید هم از موسیقی، رنگ، اشیاء، مکان و زمان را در کنار هم قرار میدهیم، اما هیچگاه به خطوط ارتباطات و یا منطق چیدمان آنها فکر نکردهایم و به یک رشته موزاییکهای کوچک از هم گسیخته منجر میگردد که از ضعف دراماتورگی یک اثر هنری همیشه دانای کل آن اثر با دید نقادانه و تیزبینانه از بیرون به درون اثر میباشد و اگر در روی صحنه از ابژههای گوناگون و یا رنگهای گوناگون و یا انواع و اقسام موسیقی در هم و با هم استفاده میکنیم، حتما در پیوند با جوهرهاش آمیزش دارد و هیچ جزئی از اجزا و عناصر روی صحنه جدا از هم عمل نمیکند و اگر هم به موازات هم و با کاراکترهای مشخصشده و مستقل عمل میکنند، در نهایت از مجرای نمایش و به عبارتی به روایتی خاص از نوع روایت داستان و ارتباط با مخاطب اثر است که اثر را تکمیل میکند."