خلاصة:
طی سالهای اخیر گاه در شماری از نشریات محلی آذربایجان گرگ بهعنوان توتم مردم آذربایجان مطرح شده است. عدهای نیز که خود را «هویتطلب» مینامند این گزاره را با قلم یا رفتار خود تبلیغ میکنند.در این مقاله ابتدا ضمن تعریف توتم و شرح ویژگیهای آن، تأکید شده که مهمترین ویژگی توتم حمایت از کسانی است که آن را نیای مشترک خود میدانند. سپس با بررسی گرگ در فولکلور آذربایجان و نیز بررسی بازتاب گرگ در سرودههای شاعران ناحیۀ آذربایجان مانند قطران، نظامی، خاقانی، صائب و شهریار نشان دادهایم که گرگ در هر دو حوزۀ مذکور، موجودی اهریمنی است و کارکردی بهجز ایجاد شر ندارد؛ از این رو نمیتواند توتم مردم آذربایجان باشد، هرچند ممکن است توتم ترکان شرقی یا مغولان باشد.
In recent years, once in a while in several local Azerbaijan’s publications, wolf has been claimed to be the totem of Azerbaijani people. Certain individuals who call themselves “hoviyyat talab” (identity-seekers), promote such a notion both in their writings and behaviors.In the present article, while presenting the definition and features of the totem, we emphasize that the most important aspect of the totem is its support for those people who regard it as their own common ancestor. Then, by examining wolf in the folklore of Azerbaijan and its echo in the poetry of such Azerbaijani poets as Qatran, Nezami, Khaqani, Sa’eb, and Shahryar, we have demonstrated that in both areas, wolf is a vicious creature that brings about nothing but evils. Thus, it cannot be the totem of people of Azerbaijan although it might possibly be the totem of the Eastern Turks or Mongols.
ملخص الجهاز:
همچنانکه تا چند دهه پیش اساساً روشنفکران و اهل کتاب آذربایجان با داستانهای ددهقورقوت آشنا نبودند، موضوع توتم بودن گرگ در فرهنگ مردم آذربایجان نیز مسبوق به سابقه نبوده است و تبلیغ آن به سالهای اخیر مربوط میشود.
در این بررسی نشان داده میشود که گرگ نهتنها هیچ حرمتی در میان مردم آذربایجان ندارد، بلکه موجودی شرور، اهریمنی، درندهخو و گول است.
لازم است تأکید شود که در این بررسی صرفاً فرهنگ و زبان مردم آذربایجان مورد نظر است، زیرا ممکن است گرگ از نظر مردم مناطق دیگر جهان ویژگیهای دیگری داشته باشد.
شخصیت و کارکرد گرگ در افسانهها، ضربالمثلها و باورهای مردم آذربایجان کاملاً منطبق با شخصیت و کارکرد این حیوان در فولکلور مناطق دیگر ایران از جمله یزد، کرمان، خراسان، خوزستان، بلوچستان، فارس و گیلان و مازندران است.
بر همین اساس صائب تبریزی سروده است: ندارد حاصلی غیر از ندامت حیلۀ اخوان به پیه گرگ نتوان زشت کردن ماه کنعان را (صائب، 1393: 5/405) این باور در مناطق دیگر ایران نیز رایج است (هدایت، 1379: 96).
همانگونه که پیش از این اشاره شد، روایتهای فراوانی از این افسانه در ادبیات مکتوب ما آمده است که ازجمله میتوان به این کتابها اشاره کرد: نصیحة الملوک غزالی (1361: 154-156)، سیاستنامۀ خواجه نظامالملک (1378: 319-322)، زینت المجالس از مجدالدین محمد حسینی متخلص به مجدی (مجدی، 1342: 251)، محبوب القلوب فراهی (1373: 279-280).