خلاصة:
طی پژوهش حاضر، نگارنده بر آن است تا با محوریت نظریه برچسب زنی، به بررسی اقدامات پلیسی و
قضائی از حیث نحوة اثرگذاری برچسب زنی بپردازد. مسئلۀ اصلی که باید مدنظر قرار گیرد آن است که در
بسیاری از موارد، حین عملیات پلیسی و قضائی، ممکن است شرایطی پیش آید که شخص متهم و یا مجرم
با برچسب زنی مواجه گردد؛ لذا هدف از این تحقیق آن است که با بررسی نحوة بوجود آمدن این شرایط،
چیستی و ماهیت برچسب زنی، آثار و تبعات آن و اثر اقدامات پلیسی و قضایی، در بوجود آمدن آن، نسبت
به این موضوع مطالعه ای دقیق انجام شود. روش مورد استفاده در این تحقیق روش توصیفی تحلیلی است.
بعنوان نتیجۀ بحث، ملاحظه شد که برچسب زنی، در حقیقت تلقین این خودانگاری منفی به شخص است؛
که او هویتی مجرمانه دارد. از سوی دیگر، نگرش منفی جامعه به این شخص، بازپذیری او را به امری محال
بدل مینماید
ملخص الجهاز:
مسئلۀ اصلي که بايد مدنظر قرار گيرد آن است که در بسياري از موارد، حين عمليات پليسي و قضائي، ممکن است شرايطي پيش آيد که شخص متهم و يا مجرم با برچسب زني مواجه گردد؛ لذا هدف از اين تحقيق آن است که با بررسي نحوة بوجود آمدن اين شرايط ، چيستي و ماهيت برچسب زني، آثار و تبعات آن و اثر اقدامات پليسي و قضايي، در بوجود آمدن آن ، نسبت به اين موضوع مطالعه اي دقيق انجام شود.
بسياري از جامعه شناساني که در نظريه برچسب کار کرده اند بخصوص هاوارد بکر معتقدند که گروه هاي اجتماعي قانون را به وجود ميآورند و اين گروه ها هستند که مشخص ميکنند که چه رفتاري و تحت چه شرايطي بايد انجام شود.
آثار منفي در برچسب زني پليسي و قضائي ملرت فرد در نظريه ي خود عنوان ميکند درنتيجه ي برچسبي که به افراد برچسب خورده ، زده ميشود، فرد رفتارش را با واکنش اجتماعي تطبيق ميدهد و به سوي انجام رفتار اشتباه حرکت ميکند.
1 با توجه به اين نظريه ميتوان چنين عنوان نمود که برچسب ها همواره به تغيير تصور جامعه از فرد، تغيير رفتار گروه دوستان و خانواده در مقابل او و تغيير تصور فرد از خود، باعث انجام انحراف ثانويه از سوي فرد برچسب خورده ميگردد.
خطر برچسب زني زماني مشخص ميشود که بدانيم تلقين و تصور ميتواند باعث تغيير نگرش فرد از خودش بشود، از اين رو زماني که جامعه و يا نظام دادرسي برچسبي به فرد مرتکب رفتار مجرمانه ميزند، خودانگاره ي نامجرمانه شخص را تحت تاثير قرار ميدهد.