خلاصة:
گل و گیاه در فرهنگ ایرانی جایگاهی شایسته دارد. در ادب فارسی، به ویژه شعر، ارزشش بسیار والاست . یکی از مهمترین
عناصر طبیعت که نظامیگنجه ای به آن توجه زیادی کرده است ، گل ها و گیاهان هستند، که بخش اعظمی از آثار وی را به خود
اختصاص داده است . نظامی از گل ها و گیاهان برای بیان مقاصد و احساسات خود استفاده میکرده است ؛ از اینرو در آثار وی به
این مهم توجه زیادی کرده است . و بسامد زیاد گل و گیاه در کتاب خسرو و شیرین گواهی راستین در آستین . شور و حال دو
معشوقه منظومه خسرو و شیرین نظامی و زیبایی خیره کننده آنها با استفاده شاعر از انواع گل ها به عنوان نماد در وصف ، زمینه
و چهارچوب اصلی شعر «نظامی» را تشکیل میدهد. در صفحات دیوانش اوصاف ، نمادها و زیباییها به خوبی مشهود است .
نظامی از جمله کسانی است که توانسته است با طبیعت ، پیوند برقرار کند و از این طریق عشاق شعر خود که جان فزایی خاصی
در خط و خال و چشم و ابرو دارند، را به سمت طبیعت سوق دهد تا با همراهی عناصر حیات بخش زندگی مثل گیاهان و گل -
ها، بتواند روح زندگی، نشاط و طراوت ویژه ای به شعرش بخشد. در عالم ادب ، هر گلی به تناسب ، نماد و یا نشانه ای از اعضای
آدمی و گاهی متفرعات وجود او، همچون عمر، وفا، رنگ ، قد، لب و .... مشهور است . در این مقاله که با روش توصیفی و تحلیلی
و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است قصد داریم ضمن بیان تعاریف گل و گیاه و معرفی انواع گل و گیاه به بازتاب
آنها در خسرو و شیرین نظامی بپردازیم .
ملخص الجهاز:
واژه هاي کليدي: طبيعت ، گل ، گياه ، خسرو و شيرين ، نظامي 63 مقدمه ادبيات کلاسيک فارسي به ويژه ادبيات غنايي از همان آغاز با محيط زيست و عناصر طبيعت مانند گل ها و گياهان و پرندگان و جانوران و آب و باران و ساير عناصر طبيعي در ارتباط بوده ، عمدة اجزاي تشکيل دهندة خيال شاعرانه از طبيعت اطراف شاعر گرفته شده و قوانين طبيعت با نگاه هنرمندانۀ شاعر کشف و بيان ميشده است .
در اين باغ از گل سرخ و گل زرد پشيماني نخورد آن کس که بر خورد (نظامي، ١٣٧٦: ٨٧) 69 و در بيتي شاعر از زبان خسرو، در طي نامه اي که جهت تعزيت وي به شيرين از بابت مرگ فرهاد بود گل زرد را مرگ فرهاد و در مقابل وجود و زندگي شيرين را با گل نسرين برابر دانسته است : اگر فرهاد شد شيرين بماناد چه باک از زرد گل نسرين بماناد (همان : ٢٦٥) همچنين بيت فوق داراي استعاره مطلقه است بدين صورت که استعاره نه مجرده باشد و نه مرشحه ، يعني از لوازم و ملائمات مشبه و مشبه به (مستعارمنه و مستعارله ) چيزي ذکر نشود.
در ادبيات فارسي از غنچه بسيار ياد شده است و گاهي لب هاي معشوق به غنچه تشبيه شده است ولي در دو بيتي که نظامي در ابيات خود در اين منظومه ذکر کرده هر بيت معني متفاوت با بيت قبل دارد.