ملخص الجهاز:
"به هرحال وجود این دو قسمت نمایش را قابل تحلیل و تأمل کرده است،البته ناگفته نماند همین تفاوت سبک در بخشهای یک اجرا و تغییرات کاملا محسوس موضوع و جنس زبان نمایشی حاکی از آن است که نویسنده در رسیدن به هدفی که در ارایهی نمایشنامه پیش رو داشته دچار تزلزل شده است.
2-نمایش در هرکدام از دو قسمت مجزا از یکدیگر نیز با شکست در درامپردازی مواجه میشود؛بدین صورت که مثلا در قسمت روایت زندگی ابو علی دستهبندی کلیهی شخصیتها در دو طیف مطلق سفید(ابو علی و مهرک)و مطلق سیاه(باقی شخصیتها)باعث سقوط اثر شده و موفق به آفرینش تقابلی جدی میان شخصیتها نمیشود و نیز امکان ایجاد هرگونه اوج و فرودی را ناممکن میگرداند،چه مثلا ابو علی آن چنان درست کردار و نیرومند است که پس از قطع یک دست به طرف العینی با دست دیگر،پس از قطع آن دست دیگر، به سرعت با پاها و پس از آنهم به وسیلهی دهان به نوشتن ادامه میدهد و بدین ترتیب همهی این لحظات که سعی و کوشش و جان کندن ابو علی در هرکدام میتوانست نقطهی اوج مناسب اثر گردد به دلیل شخصیتپردازی نامناسب نویسنده-کارگردان از دست میرود و نمایش به بیراهه کشیده میشود."