خلاصة:
رسانهها، نمایشگر جریان اطلاعاتی جامعه هستند و به عنوان سپهر ارتباطی میان افراد و کنش و واکنش آنان قرار میگیرند. وسایل ارتباطجمعی، بیشتر در پی ایجاد بستر آرام اطلاعاتی برای جامعه است، گرچه گاه در برخورد با پدیدهها، مستقیم یا غیر مستقیم کارکرد منفی میگیرد که مصداق بارز آن نیز، در انعکاس جرم و جنایت رخ میدهد. رسانه، نسبت به این سوژه باید فعل پیشگیرانه برگزیند، اما بهدلیل کجروی از فطرت خود، چهبسا عملش منفی هم میشود و فضا را جرمخیز میکند. این مقاله تلاش دارد، کاشفی باشد بر ارتباط میان کنش رسانه در مواجهه با جرم که این را در میان نظریهها، توصیفها و تحلیل به جستوجو مینشیند. استفادة اسنادی از شگردهای محققان و استنتاجی مقایسهای و حتیالامکان استقرایی خواهد داشت تا بهاحتمال دریابد تنها وضع قوانین و اِعمال آن توسط سیستم قضایی، هرچند لازم است، اما کفایت نمیکند. پژوهش فعلی، به این تحلیل رسید که رسانه، به عنوان محرک افکار مردمی، در رجوع به خبرهای جنایی، باید جذابیت را بعد از مصلحت جامعه بگذارد تا نقطة ثقل عملی آن منع عادیانگاری ارتکاب جرم و ایجاد حس امنیت روانی و اجتماعی برای اجتماع باشد.
The media represents the information flow of the society and is placed as a communication sphere between individuals and their actions and reactions. Mass communication tools mostly seek to create a peaceful information platform for the society, although sometimes in dealing with phenomena, directly or indirectly, it takes a negative function, a clear example of which also occurs in the representation of crime. The media should take a preventive action regarding this subject, but due to a deviation from its nature, it may also act negatively and criminalize the atmosphere. This article seeks to explore the relationship between the action of the media in the face of crime, which searches for this among theories, descriptions and analysis. Documentary use of researcher’s methods and comparative and even inductive inference will be used to possibly find out that only the establishment of laws and their implementation by the judicial system, although necessary, is not sufficient. The current study concludes that the media, as a stimulus to public opinion, when referring to criminal news, should focus on criminal news in the interest of society, so that its practical focus is to prevent the normalization of committing crimes and also to create a sense of psychological and social security for the society.
ملخص الجهاز:
پژوهش فعلی، به این تحلیل رسید که رسانه، به عنوان محرک افکار مردمی، در رجوع به خبرهای جنایی، باید جذابیت را بعد از مصلحت جامعه بگذارد تا نقطة ثقل عملی آن منع عادیانگاری ارتکاب جرم و ایجاد حس امنیت روانی و اجتماعی برای اجتماع باشد.
مانور رسانهای مجرمانه مفهوم پیشگیری از جرم، طبق آنچه که سازمان ملل ارائه میدهد، عبارت است از مجموعة اقدامها و راهبردهایی که به منظور کاستن از خطر ارتکاب جرم و کاهش تأثیرهای زیانبار آن بر افراد و جامعه، همانند ترس از جرم، انجام میشود و بر عوامل ایجادکنندة جرایم تأثیر میگذارد (جوان جعفری و سیدزاده ثانی، 1391: 37) اینجاست که نقش ابزارهای حاکمیتی، در تحقق این تعریف، کاربردی میشود و چه ابزاری متقنتر و کاراتر از وسایل ارتباطجمعی که مردم به آن وابستهاند.
بنابراین سؤالهایی بیشتر حول این محور مطرح میشود که آیا انعکاس جرم در رسانهها، باعث آگاهی مخاطب و در نتیجه کاهش جرایم میشود؟ آیا رسانه در بازتاب جرایم، باید خود را مقید به توصیف صرف پدیده بزه و بزهکاری کند؟ چرا مخاطب اینقدر شیفتة جرم و خشونت است؟ و باید پرسید این اتکای محض رسانه بر ارزش خبری و جذابیتزایی، روان مخاطب را به سمت ترس، جرمخیزی و غیره سوق نمیدهد؟ رویکرد نظری رسانه در تلاقی با جرمشناسی رسانه، هرچند کارکردهای متفاوتی دارد، اما در تلاقی با رشتههای میدانیـ تحقیقی مثل جرمشناسی، چارچوب فعالیت آن انتزاعی و تخصصیتر میشود، چراکه هردوی اینها در تقابل با جرم، کارایی فعال و عینی دارند.