ملخص الجهاز:
نقيب دهم جهاد تبيين(4)احمد بهشتى حلّ مشكل جبر و تفويض متأسفانه، پيروان مكتب بىبنياد جبر، براى اثبات مدّعاى خود، به چند آيهقرآن تمسّك جستهاند؛ حال آنكه آن آيات با توجه به آياتى كه صراحت در اختياردارند، گوياى همان منزلت بينالمنزلتين و نافى جبر و تفويضاند.
اگر خداى متعال از عمل ما بيگانه باشد، مستلزم تفويض و اگر ما از عملخود، بيگانه باشيم، مستلزم جبر است.
هدايتگران است- انسان را مشمول هدايت ثانوى مىكند و انسانهاى طالب فيض وكمال مىكوشند كه از آن برخوردار شوند؛ از اينرو همواره در نمازهاى خود مىگويند:«اِهدِناَ الصِّراطَ المُستَقِيم».
وانگهى؛ اگر اين آيات، دلالت بر جبر دارد و فعل انسان، فعل بلاواسطهخداى متعال مىشمارد، با آيات بسيارى كه عمل را به خود انسان نسبت مىدهند، چهكنيم؟ مگر ممكن است كه كلام خدا داراى تناقض و اختلاف باشد؟!
ج. آياتى كه خدا را بر كار نيكو مىستايند و از هر ظلم و قبحى تنزيه مىكنندو بنابراين، اگر كسى ظلم كند يا مرتكب قبيح شود، به خودش بر مىگردد، نه به خداىمتعال كه جمال و كمال مطلق است.
واجب الوجود، واحد و أَحَد و منحصربهفرد است، ولى در عالم امكان همموجودى هست كه جامع اضداد باشد، چنين موجودى ولىّ خدا و خليفهاللّه است،چنانكه امام عصر(ع) هم غايب است و هم حاضر.
خدايى كه موجودى چون انسان در برابر خود دارد، شكست خورده است.
البته خدا خواسته كه انسان به خواست و مشيت خود عمل كند و مجبور ومقهور نباشد؛ از اينرو به دنبال آيه فوق مىفرمايد: «و ما تَشائُونَ إلاّ أَن يشاءَ اللّهُ إنّ اللّهَ كانَ عَلِيما حَكِيما» 2 .