خلاصة:
فقها همواره علومی را مقدمه و نیاز اجتهاد در فقه دانستهاند. نیاز به علوم مقدماتی برای استنباط نظر دین، در سایر بخشهای معارفی دین نیز وجود دارد. فلسفه اسلامی یکی از علومی است که در اجتهاد و تفقّه در دو حوزه اعتقادات و آموزههای دینی مرتبط با علوم انسانی روز دارای جایگاه مهم و کارکردهای متعدد است. مباحث و یافتههای فلسفه اسلامی بهخصوص در بعضی بخشهای آن از جمله مباحث خداشناسی، نحوه و کیفیت صدور و ربط عالم با خدا، معادشناسی و انسانشناسی، در استنباط صحیح و عمیق در این دو حوزه استنباطیِ تعالیم دین کارکردهای متعددی دارد. تبیین این کارکردها علاوه بر آنکه اهمیت و ارزش پرداختن به علم فلسفه اسلامی را آشکارتر میکند و پاسخ محکمی به مخالفان این علم است، آگاهی و شناخت ما از نحوه بهرهبرداری گستردهتر از فلسفه اسلامی در عرصه استنباط معارف دین را بیشتر میکند. نگارنده در این نوشتار به آثار فلاسفه مسلمان معاصر و همچنین آیات و روایات رجوع کرده و ضمن بیان برخی مشترکات فلسفه اسلامی و معارف دین، چهار کارکرد فلسفه اسلامی را در اجتهاد و استنباط معارف دین تبیین کرده است.
For ijtihad in jurisprudence, jurists always consider science necessary as its introduction. There is the same need for basic sciences to infer the opinion of religion in other parts of its education. One of the sciences that has an important position and multiple functions in ijtihad and taqfeh in the two areas of religious beliefs and teachings related to common human sciences is Islamic philosophy. The topics and findings of Islamic philosophy, especially in some of its parts, including the topics of theology, the manner and quality of the issue and the connection between the world and God, eschatology and anthropology have multiple roles in correct and deep inference in these two inferential fields of religious teachings. . The explanation of these functions, in addition to emphasizing the importance and value of dealing with the science of Islamic philosophy and providing a strong answer to the opponents of this science, will make us aware of the wider efficiency of Islamic philosophy in the field of deriving religious knowledge. With the aim of explaining and proving the position and functions of the science of Islamic philosophy in the field of ijtihad and inference in religious education, this article presents and explains four important and special roles for the science of Islamic philosophy in the axis of inference of religious education.
ملخص الجهاز:
اين موضوع در لابه لاي برخي از کتاب هاي محققان به صورتي غيرمستقل و نامنسجم مطرح شده است ؛ ازجمله در اين آثار: علي و فلسفه الهي اثر علامه طباطبايي، سر الفتوح ناظر به پرواز روح اثر استاد سيد محمدحسين حسيني طهراني، مختصات حکمت متعاليه اثر استاد سيد يدالله يزدان پناه ، فلسفه فلسفه اسلامي اثر استاد عبدالحسين خسروپناه ، روش شناسي علم کلام اثر استاد علي رباني گلپايگاني.
علاوه بر آيات و روايات ، در فلسفه اسلامي نيز درباره موضوعات پراهميتي از حقايق فرامادي عالم غيب بحث شده و به خصوص در حکمت متعاليه به کمال رسيده است ؛ موضوعاتي همچون اثبات خدا و توحيد و اوصاف حق تعالي (جوادي آملي، ˅١٣٩: ٧-١٥)، وجود رابطي مخلوقات و معلولات ، نحوه صدور کثرت از خداوند، اثبات عالم مجردات ، لزوم و حقيقت وحي، مسئله نبوت ، معاد، نفس مجرد انساني، جاودانگي نفس ، عالم برزخ، حقيقت قبر و عذاب آن ، اثبات معاد، حقيقت حشر، حقيقت ميزان و حساب ، حقيقت بهشت و جهنم ، حقيقت سعادت و شقاوت ، قضا و قدر، جبر و تفويض ، لوح محفوظ، قلم ، ام الکتاب ، تبيين شرور و ملائکه و شيطان (عبوديت ، ١٣٩٥: ١٦/١؛ خسروپناه ، ٩˅١٣: ٣٥٩).
بر اساس همين اشتراکاتي که ذکر شد فلسفه اسلامي داراي نقش ها و کارکردهاي مهمي در فهم و استنباط صحيح و عميق معارف دين به ويژه معارف اعتقادي و آموزه هاي مرتبط با علوم انساني است و به عنوان مقدمه لازم در استنباط صحيح در اين حوزه ها بايد به دستاوردهاي مهم اين علم توجه شايسته شود.