خلاصة:
چیستی و چگونگی بروز رفتار ارادی از انسان، یکی از بنیادی ترین مبانی انسان شناختی است که میتواند در شاخههای مختلف علوم انسانی سرنوشت بسیاری از توصیفات و تجویزات در باب زندگی انسان را دستخوش تغییر و تحول کند، امّا از همه بیشتر دانش اخلاق اسلامی و تربیت برآمده از آن نیازمند تبیین دقیق فرآیند اراده و عمل در انسان است.
این مقاله ابتدا نیمنگاهی به جریان های علمی رایج در این حوزه دارد و سپس با روش تبیینی و تحلیلی و کتابخانهای به دیدگاه علامه طباطبایی و امتیازات این دیدگاه نسبت به سایر نظریّات بدیل خواهد پرداخت، دیدگاهی که توانسته است با تکیه بر پدیده روانی اذعان و بسط و تحلیل آن در فلسفه عمل، گونهای بدیع از ارتباط جهان درون و بیرون انسان را در فضای فلسفه عمل تبیین کند که به رغم برخورداری از نقاط قوت سایر دیدگاه ها،بدون افتادن در دام ارادهگرایی و نسبیاندیشی، اقتضائات واقع گرا بودن اخلاق اسلامی را نیز تأمین کند.
There is a fundamental psychological question of why and how human voluntary actions can be carried out. Some accounts of this question can drastically change many explanations and prescriptions given on man’s life in the different branches of humanities. Nonetheless, Islamic ethics and the training based on it more clearly need to provide a precise explanation as to the process of human will and action. Using an explanatory and analytic method, this paper first looks at the current views in this area, and then shows the superiority of Allamah Tabatabai’s view over the alternative positions. His view relies on the psychological phenomenon of acknowledgement which he developed and analyzed in his work on philosophy of action. He gives an innovative account of the relation between the inner and outer worlds which satisfies the realistic requirements of Islamic ethics. Having certain advantages over other views, this account avoids voluntarism and relativism.
ملخص الجهاز:
بنيادي ترين پرسش هاي سرنوشت ساز در باب سازوکار رواني انسان ، ابهاماتي است که دربـاره چيسـتي و چگونگي عمل اختياري وجود دارد که در مغرب زمين از آن با عنوان »فلسفه عمل «۱ و در فلسـفه اسـلامي در زيرشاخه علم النفس فلسفي و تحت عنوان »مبادي عمل « قابل بازشناسي است ؛ سؤال از ايـن کـه واقعـاً چه فرآيندي در عرصه روان انسان اتفاق مي افتد که عمل اختياري پديد مي آيد؟ آيا مؤلفه هاي ايجـاد اراده از جنس عناصر شناختي است يا عناصر عاطفي و احساسي ، نيز تشخص دهنده رفتار هستند؟ اگر چنين اسـت ، گزاره هاي علمي و شناختي چه سهمي از مجموعه فرآيند عمل را بر عهده دارند و از اساس چگونه مي تـوان ضعف اخلاقي که در حقيقت تخلف عمل از علم و فاصله ميان دانش و کنش است را تشريح کرد؟ انواع تأملات در باب کنش اخلاقي شايد ورود به مسئله فلسفه عمل از زاويه اي که به آن خواهيم پرداخت چندان معمول نباشـد، ولـي بـراي علم نوبنيادي مانند فلسفه عمل آن هم در ساحت انديشه ورزي ديني ، لازم است از منظري برين بـه ايـن مسئله بنگريم ؛ ازاين رو، براي تبيين موضوع بحث ، ناگزيريم به اختصار به طرح انواع تاملات در باب افعال ارادي بپردازيم : به طورکلي ايده پردازي درباره چيستي و چرايي رفتار انسان با دو روش تجربي و عقلاني پيگيري شده است ، روش تجربي امروزه در قالب مباحث روان شناسي پيگيري مي شود و از روش عقلانـي مـي تـوان در مباحث ناظر به علم النفس فلسفي در آثار فيلسوفان سراغ گرفت ؛ لکن اين تمـام مـاجرا در بـاب فلسـفه 1.