دیدار با شهریار أخبار وتقارير

"در این سفر شنیدم استاد شهریار در تبریز میباشد باتفاق همسرم منزلش را جستجو کردیم و اجازه خواستیم که استاد را ملاقات کنیم خانمی که درب را بروی ما باز کرد اظهار داشت که استاد گوشه‌نشینی اختیار کرده و کسی را نمیپذیردپافشاری نمودم و گفتم باستاد بگوئید که من از راه بسیار دوری آمده‌ام و مایلم شما را زیارت کنم و البته بمن اجازه خواهند داد پیغام مرا برد و اجازه کسب کرد و ما وارد منزل شدیم خودم را معرفی کردم گفتم من دختر مرحوم نظام همایون هستم که ماده تاریخ وفات ایشان را شما سروده‌اید و روی سنگ مزار آنمرحوم در صحن مطهر حضرت معصومه است مرا شناخت و بسیار ادب کرد گفتم آمده‌ام یکی‌ از اشعار شما را که تازه سروده‌اید بعنوان ارمغان برای دوستانم ببرم از شنیدن کلمه ارمغان‌ آه سردی کشید و گفت من مدتها است دیگر شعر نسروده‌ام و مشغول نوشتن قرآن هستم و حقیقت‌ میگفت زیرا اطرافش را صفحات پراکنده‌ای از قرآن‌که بخط خودش تنظیم شده احاطه کرده‌ بود سپس از من سئوال کرد سپنتا را میشناسی گفتم."