خلاصة:
این مقاله به بحث درباره نقش و تاثیر جبر و اختیار در آثار تاریخی بیهقی میپردازد بیهقی یکی از عالمان مشهور دوره ششم هجری است که در زمینه تاریخ، فلسفه و علوم اجتماعی فعالیت میکرد. این مقاله با تاکید بر آراء و آثار بیهقی به شرح تاثیر جبر و اختیار در طرح و تفسیر رویدادهای تاریخی میپردازد. ابتدا در این مقاله به بررسی مفهوم جبر و اختیار در فلسفه و علوم اجتماعی میپردازیم. سپس، بررسی میشود که چگونه بیهقی در آثار خود از این دو مفهوم استفاده کرده است و چه نقشی برای آنان در تفسیر رویدادها و تاریخنگاری داشته است. در ادامه، مطالعه موردی از برخی از آثار بیهقی ارائه میشود. در این مطالعه موردی، جبر و اختیار در تفسیر رویدادهای تاریخی مطرح شده و نقش آنان در شکلگیری و تحول تاریخ مورد بررسی قرار میگیرد. مساله جبر و اختیار در تاریخ بیهقی از چند جهت قابل بررسی و تامل است تقدیر در رابطه با سلطان مسعود توجیه شکست لشکر سلطان مسعود با تقدیر در حواله شکستها به تقدیر تقدیر اعتقاد قلبی و شیوهی فکری و مذهبی او تقدیر در توجیه اعمال نزدیکان درباریان و نزدیکان سلطان توجیه استبداد سلطان مسعود با تقدیر مورد تحلیل قرار گرفته است و در برخی نگاه جبرگرایانه مشاهده میشود و گاهی آن را تقدیر و مشیت خداوند میداند.
با توجه به اهمیت و تاثیر بیهقی در عرصه تاریخ نگاری فلسفه تاریخ بررسی نقش جبر و اختیار در آثار او میتواند به فهم بهتر و عمیقتر از این دو مفهوم در رویدادها و تاریخ کمک کند.
ملخص الجهاز:
مساله تقدير و جبر و اختيار يکي از مسايل بحث انگيز در موضوعات کلامي است که در ادبيات فارسي و آثار نويسندگان تبلور يافته است مذاهب مختلف اسلامي ديدگاه هاي متفاوت و متعارض در موضوع تقدير و حبر اختيار داشته اند پاسخ به اين سوال که آيا انسان در اعمال و کارهاي خويش مجبور است يا مختار؟ و آيا تقدير و سرنوشت علت تامه انجام امور است و انسان اسير و گرفتار بيچون و چراي تقدير است و گريزي از قضاي او نيست و آيا مطابق نظر نويسنده توانا و فرهيخته تاريخ بيهقي «لا مرد لقضاء الله » تقدير حاکم مطلق بر جهان هستي است و يا مطلب گونه ديگري است ؟ بر آن شدم تا در حد توان خويش ، ديدگاه هاي ابوالفضل بيهقي را در رابطه با تقدير که گاهي علي الخصوص به نسبت دوري و نزديکي افراد به او و و به نسبت پايگاه افراد اين ديدگاه ها با حدت و شدت بيشتر و يا کمتر استفاده شده است ، مورد بررسي قرار دهم ميتوان گفت تقدير در بسياري از موارد در کتاب تاريخ بيهقي براي توجيه مسائل ، اشتباهات و شکست ها عليالخصوص درباره سلطان مسعود بکار گرفته شده است استبداد سلطان مسعود، شکست لشکر سلطان از سلجوقيان و موارد بسياري با تقدير موجه و قابل قبول جلوه داده شده اند مسئله تقدير در تاريخ بيهقي به کرات و در جاي جاي کتاب وارد شده است و بيهقي در بيان حوادث و اتفاقات به قول دکتر اسلامي ندوشن به گزارش ايدئولوژي و جهان بيني پرداخته است و در اين مقاله سعي شده است با نگاهي به تفسير الميزان اين مساله بررسي گردد و هم چنين سعي شده است طبقه بندي گونه اي در اين رابطه صورت گيرد که آيا تقدير در مورد افراد مختلف از حيث دوستي و علاقه و دوري و نزديکي چگونه تجلي يافته است .