خلاصة:
مفهوم شخصیت در آثار ادبی، مانند سایر پدیدههای دنیای هنر، درگذر زمان و با عبور از پیچ و خمهای زندگی بشر، همواره دستخوش تغییر و تحول بوده است. آنچنان که به اقتضای شرایط اجتماعی و پیشرفت علمی و معنوی بشر، مفهوم آن در آثار ادبی از حالت ابتدایی خود رفته رفته به سطح پیچیدهتری ارتقا یافته است. بررسی عنصر شخصیت در منظومه خورشید و مهپاره مهمترین هدف این تحقیق است. منظومه ی بزمی- عرفانی خورشید و مهپاره یا گل رعنا، سرودهی محمد سعید قمی متخلص به (حکیم، سعید و تنها) از عرفای دورهی شاهعباس صفوی (قرن یازدهم) است. این منظومه بر وزن «مفعول مفاعلن فعولن» سروده شده است. در حدود 3700 بیت دارد. داستان گرفتار شدن دو سرگشته به نامهای خورشید و مهپاره به درد شیرین عشق است. بیانگر کامها و ناکامیها و سختیهای راه عشق، مغیلان و غولان راه وصال. دراین منظومه رگههایی از داستان پادشاه و کنیزک مثنوی معنوی، خسرو و شیرین نظامی، لیلی و مجنون نظامی و زال و رودابه ی فردوسی به چشم میخورد. بنابراین سوالهای اصلی مقاله این است؛ شخصیتها در منظومهی خورشید و مهپاره چگونه ترسیم شدهاند؟ قمی در منظومهی خورشید و مهپاره از کدام شیوههای شخصیتپردازی سود جسته است دستاورد پژوهش حاکی از آن است که محمد سعید قمی، ضمن استفاده از شیوهی شخصیتپردازی مستقیم با استفاده شیوه تک بعدی شخصیتهای داستانش را به سمت و سوی ذهنیت مورد نظر خود به خواننده معرفی کند. روش اجرایی این تحقیق به شیوۀ توصیفی و تحلیلی و به صورت مطالعة کتب و مجلات و نشرّیات مختلف در زمینة موضوع مقاله است.