خلاصة:
هدف اصلی تحقیق حاضر، تعیین رابطه بین خودکنترلی و رفتارهای انحرافی در قالب تئوری عمومی جرم است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دختر و پسر 18 الی 29 ساله دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل در سال تحصیلی 92-1391 است که تعداد دانشجویان در این فاصله سنی، 5436 نفر است. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای و حجم نمونه 360 نفرو ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات، پرسشنامه است. میزان پایایی (آلفای کرونباخ) متغیرهای تحقیق: خودکنترلی، رفتار انحرافی و پیوند اجتماعی به ترتیب 72/ 0- 89/ 0- 78/ 0 است که نشان دهنده همبستگی و همسازی درونی گویه هاست. ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t در آزمون فرضیات مورد استفاده قرارگرفت. یافته های توصیفی نشان می دهند که خودکنترلی دانشجویان در سطح متوسطی است و رفتارهای انحرافی دانشجویان در حد کم و پیوند اجتماعی آنها در سطح نسبتا بالایی قرار دارد. و نتایج تحلیل استنباطی حاکی از آنست که بین خودکنترلی و رفتارهای انحرافی رابطه مستقیم و معنی داری مشاهده می شود و همچنین، بین متغیرهای پیوند اجتماعی و سن با خودکنترلی، رابطه مستقیم و معنی دار است. ولی بین متغیر جنسیت و خودکنترلی، معنی داری رابطه وجود ندارد.
The major aim of the current study is determining the relationship between self-control and deviational behavior in the framework of general theory of crime. The sample population includes 18 to 29 years old, male and female students of the Azad University of Babol in the educational year of 2012-2013 (5436 students). Random stratified sampling method is used and the sample volume includes 360 people. In order to collect data, a questionnaire was used. The rate of reliability (alpha Cronbach) of the variables of the study are respectively: 72%, 89%, and 78% which shows the internal correlation and congruity of the factors. Pearson’s correlation coefficient and t-test were used in testing the hypotheses. The descriptive findings show that the students’ self-control is at an average level, their deviational behavior at a low level and their social integrity is at a relatively high level. The results of the conceptual analysis indicate that there is a direct and significant relationship between self-control and deviational behaviors. There is also a direct and significant relationship between the variables of social integrity and age with self-control, although there is no relationship between the variables of gender and self-control.
ملخص الجهاز:
لذا این پژوهش بر آن است که با استفاده از نظریه عمومی جرم میشل گات فردسن و تراویس هیرشی ١، به تبیین خودکنترلی، به عنوان عاملی مؤثر در بروز رفتارهای انحرافی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد بابل بپردازد.
Boba پژوهش انجام شده در ایران _ علیوردی نیا و صالح نژاد (١٣٩٠) در پژوهشی تحت عنوان "خودکنترلی،جنسیت و تأثیر آن بر رفتارهای انحرافی"، با هدف تبیین شکاف های جنسیتی در رفتارهای انحرافی با استفاده از نظریه عمومی جرم به بررسی نقش خودکنترلی در رفتارهای انحرافی پسران و دختران پرداختند.
در این مرحله سعی بر آن است که بر اساس مطالب مطرح شده ، چارچوب تئوریک ارائه شود تا بهتر بتوان تأثیر خودکنترلی بر رفتارهای انحرافی جوانان را از طریق تئوری عمومی جرم گات فردسن و هیرشی، بیان کرد.
جدول شماره ١٢: همبستگی پیرسون {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} 112 با توجه به اینکه در جدول پیرسون مقدار sig در سطح خطای ٠/٠٥ معنی دارمی باشد ، بنابراین با ٩٥ درصد اطمینان فرض پژوهش تأیید می شود و نتیجه می گیریم که بین دو متغیرخود کنترلی و رفتارهای انحرافی رابطه ی معناداری وجود دارد.
Formation of Self-Control: Gottfredson and Hirschi’ General Theory of Crime and Beyond, Aggression and Violent Behavior,16: 265-276.
Self-control, Social Factors, and Deliquenciy: A Test of General Theory of Crime Among Adolescents in Hong Kong, Journal of Youthanh Adolescence, 37: 412-430.
Self-Control and Criminal Opportunity: a Prospective Test of the General Theory of Crime, Social Problem, 45: 102-113.