خلاصة:
برای مبادی برهان شرایط متعددی ذکر شده است که کلی بودن یکی از آنهاست. از سوی دیگر، دستکم برخی از مبادی بهجهت شخصی بودن، فاقد این شرط هستند. بنابراین گویا منطقدانان دچار نوعی تناقض شدهاند. سؤال این است که آیا این تناقض قابل رفع است؟ در صورت امکان، چگونه ممکن است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا تعریف قضایای شخصی و هر یک از مصادیق آنها ارائه شده و در نهایت این راه حل به نظر میآید که باید بین مبادی و مقدمات برهان فرق گذاشت. مبادی به معنای پایهها و اعم از مقدمات است. بنابراین هم شامل مقدمات برهان میشوند و هم قضایایی که استدلالها در نهایت به آنها منتهی میشوند. تعبیرهای مختلف منطقدانان از مبادی، شاهد بر این مدعاست که مبادی به معنای قضایایی هستند که استدلالها به آنها منتهی میشوند، نه لزوماً قضایایی که در مقدمات برهان بهکار گرفته میشوند. شاهد دیگر این است که گاهی امتناع دور، تسلسل و قضیه امتناع اجتماع نقیضین نیز در کنار بدیهیات از مبادی برهان شمرده شدهاند.
Several conditions are mentioned for the elements of burhan (apodictic proof). Being universal is one of them. On the other hand, at least some of the elements lack this condition in case of singular propositions. Therefore, it seems that the logicians have suffered some kind of contradiction. The question is, can this contradiction be resolved? If possible, how is it possible? To answer this question, initially the singular propositions and their referents are defined and finally, the conclusion is reached that the difference between the elements and the premises of burhan must be taken into consideration. The elements are the foundations and used in a broader sense than the premises. Therefore, the elements include the premises of burhan as well as those propositions that the arguments ultimately lead to. Different names used for the elements of proposition by the logicians is an evidence to this claim that the elements are those propositions that are the result of proofs, and not necessarily the propositions that are used in the premises of burhan. Another evidence of this claim is that the vicious circle, the infinite regress and the law of non-contradiction are also, sometimes, considered as the elements of burhan, alongside the axioms.
ملخص الجهاز:
کاربرد قضایای شخصی در برهان و علوم برهانی احمد محمدی پیرو 1 چکیده برای مبادی برهان شرایط متعددی ذکر شده است که کلی بودن یکی از آنهاست.
سؤال این است که آیا این تناقض قابل رفع است؟ در صورت امکان، چگونه ممکن است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا تعریف قضایای شخصی و هر یک از مصادیق آنها ارائه شده و در نهایت این راه حل به نظر میآید که باید بین مبادی و مقدمات برهان فرق گذاشت.
ظاهر سخن آنان این است که تمام مبادی برهان، از جمله قضایای شخصی در برهان و در نتیجه در علوم برهانی کاربرد دارند.
3. نحوه کاربست براساس تحلیل مفهوم مبادی اگر پاسخهای فوق هر کدام بهنوعی دچار اختلال هستند، پاسخ صحیح چیست؟ چگونه میتوان سخن منطقدانان را توجیه کرد؛ بهنحوی که هم خود آنان رضایت داشته باشند و هم دخل و تصرفی در اشتراط کلیت مقدمات برهان یا شخصی بودن این قضایا صورت نگیرد؟ به نظر میرسد توجیه صحیح این است که باید بین مقدمه، مواد و مبدأ تفاوت قائل شد.
4. نتیجهگیری پرسش اصلی مقاله این است که قضایای شخصی علیرغم اینکه شرط مقدمات برهان، کلی بودن آنهاست، چگونه در برهان و علوم برهانی کارآیی دارند؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا تعریف قضایای شخصی بیان شده و سپس مصادیق آنها (یعنی حسیات، وجدانیات و متواترات) نیز از حیث مفهومی تحلیل شد.
منطقدانان هم کلی بودن مقدمات برهان را شرط کردهاند و هم این قضایا را شخصی و جزئی دانستهاند.