خلاصة:
امروزه در جهان اسلام، بسیاری معمولا بعد چهارم رایج را، یعنی اینکه هرکدام از زمانها و امور زمانی گذشته و آینده ثابت در جای خود قرار دارند، به ملاصدرا نسبت میدهند و در آثار او ریشهیابی میکنند؛ ولی پژوهش حاضر نشان خواهد داد او از بعد چهار پیشینیان عدول کرده است. او گرچه در شرح الهدایة الاثیریة به تلخیص و بهنوعی تکرار بعضی از نکات میرداماد پرداخته است، بهجز شرح الهدایة در سایر آثار خود به بعد چهار رایج نپرداخته و هیچ عبارت صریحی بهسود بعد چهار به کار نبرده است تا بتوانیم چهاربعدگروی را به او نسبت دهیم؛ حتی اینکه امروزه در ریشهیابی بعد چهار رایج کنونی معمولا بیدرنگ به حرکت جوهری صدرا و تعبیر «امتداد» درمورد طبیعتهای جسمانی پای میفشرند نیز هیچ ارتباطی به بعد چهار رایج کنونی ندارد؛ بلکه قرائن نشان میدهد ملاصدرا، بهجز شرح الهدایة، در سایر آثار خود از بعد چهار پیشینیان عدول کرده است؛ بنابراین، این پژوهش در ادامه خواهد کوشید این عدول را بررسی کند.
Mulla Sadra is today the most famous thinker in Muslim world to whom origin of the well–known fourth dimension – i.e. Eternalism– is historically attributed by many writers. But we will show that he has given up the four–dimensionalism. Although he has summarized and almost repeated some points of Mir Damad in Sharh al–Hidayat al–Athiriyyah, he has not dealt with the current fourth dimension and not used any explicit passage in favor of the four–dimensionalism in his other works to allow us to attribute it to him in them. It is todays usually immediately insisted on Sadra’s substantial movement and the expression of “extension” (Imtidad) in the case of physical natures as evidences of his four–dimensionalism; but even this is absolutely irrelevant to the current fourth dimension. Rather, the evidences show that Sadra – except in Sharh al–Hidayah – has given up the four–dimensionalism of the ancestors in his other works. So, we will continue to try to inquire the very giving up.
ملخص الجهاز:
او گرچه در شرح الهداية الاثيرية به تلخیص و بهنوعی تکرار بعضی از نکات میرداماد پرداخته است، بهجز شرح الهداية در سایر آثار خود به بعد چهار رایج نپرداخته و هیچ عبارت صریحی بهسود بعد چهار به کار نبرده است تا بتوانیم چهاربعدگروی را به او نسبت دهیم؛ حتی اینکه امروزه در ریشهیابی بعد چهار رایج کنونی معمولاً بیدرنگ به حرکت جوهری صدرا و تعبیر «امتداد» درمورد طبیعتهای جسمانی پای میفشرند نیز هیچ ارتباطی به بعد چهار رایج کنونی ندارد؛ بلکه قرائن نشان میدهد ملاصدرا، بهجز شرح الهداية ، در سایر آثار خود از بعد چهار پیشینیان عدول کرده است؛ بنابراین، این پژوهش در ادامه خواهد کوشید این عدول را بررسی کند.
پس ظاهر عبارت وی چیزی بیش از این نمیگوید که چون زمان کمّ متصل و دارای امتداد است و در جهان خارج جسمانی نیز موجود است، پس در جهان خارج جسمانی، افزونبر طول و عرض و عمق، امتداد و کمّ متصل چهارمی بهنام زمان نیز وجود دارد؛ ولی اینکه این امتداد و کمّ متصل چهارم همان بعد چهار رایج کنونی باشد یا امتداد و کمّ متصل غیرقار رایج، اینجا دیگر ظاهر عبارت او چیزی نمیگوید.
پس اگر به ظاهر عبارت صدرا بنگریم، چیزی بیش از این نمیگوید که چون زمان کمّ متصل و دارای امتداد است و در جهان خارج جسمانی نیز موجود است، پس افزونبر طول و عرض و عمق در جهان خارج جسمانی امتداد و کمّ متصل چهارمی بهنام زمان نیز وجود دارد؛ ولی اینکه این امتداد و کمّ متصل چهارم همان بعد چهار رایج کنونی باشد یا امتداد و کمّ متصل غیرقار رایج که بارها و بارها مدنظر حالگروان بوده است (و تعبیری چون چهاربعدگروی پویا دربارۀ آن میتوان به کار برد، نه چهاربعدگروی ایستای اینشتینی)، اینجا دیگر ظاهر عبارت چیزی نمیگوید.