خلاصة:
حافظ با ادراکی عمیق نسبت به زیست جهان خود و با کولهباری از دانش گذشتگان پیش از خود و با استفاده از بعد تاویلی زبان، ابهام را در شعر خود وارد و آن را به مثابه یک امر درونی شعر معرفی کرده و باعث التذاذ هنری مخاطبان شعر میگردد. یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهد به کارگیری ابهام زبانی، بلاغی و معنایی در شعر حافظ و استفاده مداوم وی از ساحت تاویلی زبان، باعث پیچیدهتر شدن شعر وی شده، به گونهای که نمیتوان از یک بیت و یا یک غزل، انتظار ابهام زبانی و یا بلاغی و معنایی نداشت. به ویژه اینکه حافظ شاعری است که میراث گرانبهای ادب فارسی را در خود گرد کرده و به نوعی به مثابه میراثدار سنت ادبی کلاسیک شعر فارسی، از یک سو، با بهرهگیری از نبوغ و عوامل زبانی، تصویری چندلایه، هندسی، مبهم و تاویلپذیر از مفاهیم و مضامین شعر فارسی ارائه داده است و از سوی دیگر، با استفاده از عوامل بلاغی و معنایی، صورتبندیهای تازهای از عناصر درونی شعر و نیز عناصر حیاتی عصر خویش ارائه داده که پیامد آن گسترش ساحت تاویلی زبان شعر در عصر شاعر بود که در واقع از ابهام موجود در شعر ناشی میشد.
The poet, with a deep understanding of his worldly life and with a bag of knowledge from the past before him and using the interpretive dimension of language, introduces ambiguity in his poem and introduces it as an internal matter of the poem and causes the audience of the poem to enjoy the art. . The findings of the present research show that the use of linguistic, rhetorical and semantic ambiguity in Hafez's poetry and his continuous use of the interpretive language have made his poetry more complex, in such a way that one cannot expect linguistic or rhetorical ambiguity from a verse or a sonnet. And it had no meaning. In particular, Hafez is a poet who has gathered the precious heritage of Persian literature in himself and in a way, as the inheritor of the classical literary tradition of Persian poetry, on the one hand, by using genius and linguistic factors, a multi-layered, geometric, ambiguous and interpretable image of concepts. and the themes of Persian poetry, and on the other hand, using rhetorical and semantic factors, he presented new formulations of the inner elements of poetry as well as the vital elements of his era, which resulted in the expansion of the field of interpretation of the language of poetry in the era of the poet, which actually The ambiguity in the poem arose.
ملخص الجهاز:
يافته هاي تحقيق حاضر نشان ميدهد به کارگيري ابهام زباني، بلاغي و معنايي در شعر حافظ و استفاده مداوم وي از ساحت تأويلي زبان ، باعث پيچيده تر شدن شعر وي شده است ، به نحوي که به ندرت ميتوان بيت يا غزلي در ديوان حافظ يافت که ابهام زباني و يا بلاغي و معنايي نداشته باشد.
به همين سبب ، کوشش شده است تا با شناخت اين سه عامل ابهام در شعر حافظ ، تصويري تازه از معناي پنهان متن و نحوه ي مواجهه ي مخاطب با متن حافظ به مثابه اثري زباني و ادبي که معنا (در صورت کلاسيک آن ) را مدام به تعويق مياندازد، به دست آوريم .
از عوامل تضاد معنايي در شعر حافظ ميتوان به ايهام ، نماد و استعاره ، اضمار، شبکه تداعي و تناسب هاي پنهان کلمات ، عدم تلائم ابيات و اختلاف نسخ اشاره کرد: روز هجران و شـــب فرقـت يـار آخر شـــد زدم اين فال و گذشـت اختر و کار آخر شـد (حافظ ، ١٣٧٥: غزل ١٦٦) 134 شاعر در اين بيت ميگويد که به واسطه ي دگرگوني زمانه و اين که هرروز گروهي مقهور و گروهي ديگر غالب و مسلط ميشدند، ديگر «هيچ گوينده اي به حکم ملکه ي حفظ جان جرأت بر تصريح نداشته » و «همين سبب شده است که خواجه حافظ غالبا ممدوح را قائم مقام معشوق قرار داده » و «اين خود يکي از خصوصيات سبک غزل سرايي حافظ است .