خلاصة:
آدمیان همواره در پی پاسخگویی به سوالاتی درباب وجود خود و نحوه آگاهی نسبت به آن و سایر امور بوده اند. آنان نمی
توانستند جسم را به عنوان ماده ای اصیل و محیط بپذیرند؛ ازهمین رو، تمام فلاسفه به بررسی جسم و جستذو جوی جوهری
غیرمادی در وجود انسان اهتمام ورزیدند که از آن تعبیر به نفس می شود. ابن سینا ازجمله اولین فلاسفه اسلامی می باشد که
به بررسی نفس پرداخته و آن را جوهری مجرد و مدبر معرفی کرده است که تدبیر تمام امور بدن را بر عهده دارد و در وجود و
ماهیت خود هیچ گونه تعلقی به جسم مادی ندارد. بررسی نفس و نحوه آگاهی آن در اندیشه ابن سینا می تواند پاسخگوی
سوالات نسل بشر درباب نحوه وجود و آگاهی انسان نسبت به امور حاضر و پیشین باشد و آنان را از جوهری محیط بر تمام امور
انسانی آگاه سازد. این مقاله با بررسی توصیفی-تحلیلی دیدگاه ابن سینا درباب نفس و چگونگی تعقل امور توسط این جوهر
حادث و درعین حال باقی به ارائه این مسئله می پردازد که نفس آدمی به عنوان جوهری مجرد که همزمان با بدن حادث می
گردد، به کمک قوای خاص خود به تدبیر بدن و تعقل درباب امور گوناگون می پردازد و پس از فنای جسم، با تمام آگاهی های
پیشین، همچنان باقی می ماند.
ملخص الجهاز:
ابن سینا ازجمله اولین فلاسفه اسلامی می باشد که به بررسی نفس پرداخته و آن را جوهری مجرد و مدبر معرفی کرده است که تدبیر تمام امور بدن را بر عهده دارد و در وجود و ماهیت خود هیچ گونه تعلقی به جسم مادی ندارد.
ابن سینا نهایتاً موجود مفارق را دلیلی بر آثار و افعال موجودات مورد بررسی قرار داده است ، ولی با این دلیل که در صورت قائل بودن موجودی مفارق بر آثار موجودات گوناگون این امر لازم می آمد که آثار تمام موجودات یکسان باشد، این دلیل را نیز رد کرده و با بطلان احتمالات سه گانه ، آثار و افعال موجودات را به نفس که در ذات اجسام می باشد و امری متمایز از جسم است ، نسبت می دهد(همان ،ص ١٣).
٢-٤برهان دوم ابن سینا در این برهان با توجه به درک دو امر متضاد به طور همزمان توسط نفس ناطقه ، این نوع درک را به یک جوهر مجرد نسبت می دهد؛ چراکه در اندیشه وی اگر معانی کلیه در جسم حلول کنند لازم می آید که ادراک دو چیز متضاد، به ادراک واحد ممتنع باشد، در حالی که در مورد صورت معقوله مطلب به عکس است ؛ زیرا هر زمان که یکی از دو چیز متقابل حلول کند، واجب است آن دیگری نیز حلول نماید، چون علم به اشیاء متقابل ، اگرچه علم واحدی نیست ، اما با هم تلازم دارند بدین معنی که حضور آن دو مفهوم متضاد در ذهن توأم با یکدیگر می باشد.