خلاصة:
برخلاف گذشته، کلاسهای درس تا حدود زیادی اعتبار خود را به عنوان تنها منبعی که در آن دانشآموزان قادرند دانش و آگاهیهای لازم را کسب نمایند، از دست داده است. پیشرفت در کل زمینههای فناوری آموزشی موجب گردیده که همه روزه اطلاعات جدید و فراوانی در اختیار افراد جامعه قرار گیرد. میزان و ماهیت چنین اطلاعات با آنچه که معلمان و کتابهای درسی و در پیشگیری از رفتارهای پرخطر دانشآموزان به روش سنتی عرضه میکنند قابل قیاس نیست نتایج پژوهش نشان داد که بین گرایش به رفتارهای پرخطر دانشآموزان ابتدایی بر اساس نگرش مذهبی رابطه مستقیم وجود دارد. گرایش به رفتارهای مخاطرهآمیز مبتنی بر نگرش مذهبی با میانجیگری دیدگاه زمانی رابطه غیرمستقیم دارد. نتایج این تحقیق با شکری و همکاران. (1394)، امیری و همکاران. (2016)، ملکوتی و همکاران. (1396)، نجاریان طوسی، طالبیان شریف، عبد خدایی (1398)، راینینگر (1384) ثابت هستند. رفتارهای پرخطر رفتارهایی هستند که سلامت و رفاه نوجوانان و جوانان را به خطر میاندازند. بر این اساس رفتارهای پرخطر به دو گروه تقسیم میشوند که گروه اول شامل رفتارهایی است که سلامت فرد را به خطر میاندازد و گروه دوم رفتارهایی را شامل میشود که سلامت و رفاه سایر افراد جامعه را تهدید میکند. بنابراین از آنجایی که میزان آسیبپذیری نوجوانان و جوانان در مقایسه با سایر گروههای سنی بیشتر است، تمایل بیشتری به این نوع رفتار وجود دارد. هیچ جامعهای اگر خانواده سالم نداشته باشد نمیتواند ادعای سلامتی کند. شکی نیست که هیچ یک از آسیبهای اجتماعی مستقل از تاثیر خانواده نیست. خانواده اساسیترین نهاد اجتماعی کردن کودکان به ویژه در سالهای حساس اولیه زندگی است. در شرایط مناسب، خانواده کودکان را آماده میکند تا تواناییهای بالقوه خود را بهکار ببرند و در بزرگسالی نقشهای مفیدی را در جامعه به عهده بگیرند. فرزندان در فرآیند اجتماعی شدن در خانواده، اعمال والدین، تقلید و تقلید را میآموزند که مهمترین راههای انتقال ارزشها، هنجارها و سنتهای اجتماعی است. بیشتر روانشناسان صرف نظر از مدرسهای که به آن اعتقاد دارند، تعامل بین والدین و فرزندانشان را اساس رشد عاطفی میدانند. تعامل والدین با فرزندان و روشهای فرزندپروری آنها از عوامل مرتبط با رفتارهای پرخطر است.