خلاصة:
در متن پیش رو، نخست، خواندن همچون کنش، واکاوی شد؛ سپس مسالهی خواندن، به شیوهی تحلیلی، بررسی گردیده و اضلاع گوناگون شبکهی خوانش، کالبدشکافی و تشریح شده است. پس از پویههایی در این شبکه، پرسشهایی که در هر خواندن باید بدانها اندیشیده شود، بررسی و گزارش شدهاند.
همچنین بر این نکته تاکید شده که خواندن، یک کنش اجتماعی است و بازخوردهای جامعهشناسی را در پی خواهد داشت؛ از این دید، بازاندیشی در بارهی کنش جامعهشناختی خواندن، موضوعی بسیار با اهمّیت است. زیرا، نخستین شرط کنش خواندن از منظر جامعهشناختی، پذیرش باور و اندیشهی دیگری و تمرین تحمّل و رواداری و دیدن توفیق دیگران است؛ در این چشم انداز، خواندن، سکوت برای نشنیدن صدای خود و شنیدن آوای دیگران است.
ملخص الجهاز:
زیرا، نخستین شرط کُنش خواندن از منظر جامعهشناختی، پذیرش باور و اندیشهی دیگری و تمرینِ تحمّل و رواداری و دیدنِ توفیقِ دیگران است؛ در این چشم انداز، خواندن، سکوت برای نشنیدنِ صدای خود و شنیدن آوای دیگران است.
همین سازهها را در شبکهی زیر را ببینیم و بیندیشیم: پس از پویههایی در این شبکه، پرسشهایی بدینسان از فکر و ذهنمان، سربرمیآورند: - که یا چه کس میخواند؟ - چه میخواند؟ - چگونه میخواند؟ - خواندن از / در چه زمانی(کی) رخ میدهد؟ - خواندن از / در چه مکانی(کجا) رخ میدهد؟ - خواندن در چه مقامی رخ میدهد؟ - خواندن در چه حالی رخ میدهد؟ - خواندن در چه تاریخی اتّفاق میافتد؟ - خواندن در چه جغرافیایی اتّفاق میافتد؟ - خواندن در چه فرهنگی اتّفاق میافتد؟ - خواندن با چه انگیزه و هدفی اتّفاق میافتد؟ - یافتهی خوانش چیست؟ - سیمای خوانش (سیمای پیشاخوانش، سیمای هنگامهی خوانش، سیمای پساخوانش) را چگونه توصیف میکنید؟ - چرا خواندن یک کُنش است؟ - نویسنده در این شبکه چه جایگاهی دارد؟ درنگی در پرسشهای شبکهی خواندن 1- که یا چه کس میخواند؟ این که خواننده کیست و از چه سطحِ آگاهی، پیشینهی فرهنگی، دانش و توانایی ادراکی و شناختی بهره دارد؛ در کُنش خواندن، بسیار بااهمّیت است؛ زیرا دامنهی ذهنی و ذخیرهی زبانی و آستانهی فهم و دریافت هر کس با دیگری متفاوت است.