خلاصة:
کنایه، چالشی هنری و تصویری دوبعدی از زبان است که به شیوة دلالت التزامی معنی را به خواننده میرساند و سرفصلهای پرداخته شده و درهم تنیدهای از مفاهیم را با خود حمل میکند. مقالة حاضر، میکوشد به روش تحلیل محتوایی (Content Analysis) و با نگاهی مجزا و غیر کلیشهای، کنایه را در فضایی عاری از اصطلاحات تکراری بررسی نماید. اساس کار نویسندگان این نوشتار، بررسی شگردهای زبانی، هنری و دلالی کنایه با تکیه بر شاهنامة فردوسی است که گویای فرهنگ و خرد ایرانی در طول تاریخ به شمار میآید. نکتة اساسی در چنین نگاهی آن است که بایستی معانی اقتضایی و بطنی را از مدلولهای مطابقهای سخن و دلالتهای محض تمییز داد و حضور آنها را در طول معانی ظاهری، حقیقتی غیر قابل اغماض به شمار آورد. برآیند بررسیهای انجام یافته گویای این مطلب است که بخش عمدهای از معنی و مضمون متن، درون کنایهها نهفته است و خواننده برای فعلیتبخشی به این معانی، نیاز به فهم فحوای کلام دارد؛ از این رو، اهمیت نقش خواننده در درک متن همگام با نقش مولف ظاهر میگردد. از همین رو، میتوان گفت کنایههای شاهنامه، علاوه بر قوامبخشی معنایی، موجبات آفرینش فضای ادبی متناسب با ساختار حماسی کلام را میسر ساخته است.
ملخص الجهاز:
این کنایهها یا در چرخة تکاملی زبان از اسطوره به واقعگرایی متولد شدهاند، یا آنکه در پیشینه و تبار خود معنایی دیگر را نهفته دارند: نمونهای از این دست، بیت زیر در رویارویی سهراب با گردآفرید است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (ف، 3: 511) در بیت مزبور، کلمه «ماهروی» با توجه به حضور گردآفرید به معنی زیبارخی که شبیه ماه باشد است، اما آشنایی خواننده با پیشینه واژه ماهرو این دلالت معنایی را تضمین میکند که شاید سهراب کنایهای به آیین باستانی و پیشازرتشتی ایرانیان دارد.
علاوه بر آنچه گذشت، بسیاری از صفات هنری هم که برساختة ذهن آفرینشگر فردوسی است در شاهنامه خودنمایی میکند که معنی کنایی آنها جالب توجّه است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (همان، 1: 294)مردم عربستان {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (همان 7: 226)مرداب / رفیق به عنوان شاهد دیگر، به بیت زیرکه در آغازین بخش داستان سیاوش آمده میتوان نگاه اسطورهای داشت و فهم معنا را در آن با گشتاوری همراه کرد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (ف، 4: 155) در شرح این بیت به نقل از جوینی که برابر معنایی در لغتنامة دهخدا ندارد، همة شارحان تنها به معنی کنایی آن که از ابیات دیگر حاصل میشود اشاره کرده و آن را کنایه از آبستنی مادر سیاوش دانستهاند(همان: پاورقی 156) و کزّازی هم در نامة سوم باستان ضمن بیان همین نظر، رنگ را نشانة بیفروغی و زردی رخسار مام سیاوش که حاصل بارداری او بود گفته است.