خلاصة:
انشغلت عدید البحوث التولیدیه بسبر الفاعل الفارغ فی اللغه البشریه وتحدید مسوغاته. فافرز ذلک زخما وافرا من الدراسات التی اختلفت فی تعیین التشکل السماتی للضم الصغیر والتسویغ له فی النظام الحوسبی. سنعرض فی هذا البحث نتایج هذه الدراسات ونناقشها لنبین مدی تعقد الظاهره وتنوعها. وسنبین بالتبع ان مقیاس إسقاط الضم الصغیر (ردزی، 1986) فی صیاغته الاصلیه التی تستند اساسا إلی المطابقه الغنیه لا یستقیم لتفسیر اختلاف السلوک الصرفی-الترکیبی للضم الصغیر عبر الالسن خاصه فی إطار نظریه سماتیه ادنویه تری ان المطابقه تحمل سمات غیر موولیه. فی هذا الإطار النظری سنستدل علی ان العربیه تسقط الضم الصغیر وان اللواحق الفعلیه إنما هی واسمات مطابقه خلافا لما راج فی بعض الادبیات التولیدیه. ونعتبر الإعراب المسوغ الاساسی للفاعل الفارغ. ونفترض ان الضم الصغیر یدخل الاشتقاق غیر مخصص السمات ویستند فی التعیین السماتی إلی علاقه ربط هذا المضمر بموضع مصدر فی البنیه او بمفسر فی الخطاب، فتخصص سماته بفضل التقارن الإحالی بینه وبین مفسره، ویقیم الضم المخصص علی إثرها سمات المطابقه فی راس الزمان علی نحو لا یختلف عن تقییم المرکب الحدی للسمات نفسها.
بسیاری از محققین مولد که در چارچوب دستور زبان کار میکنند، پدیده موضوع تهی را بررسی کردهاند. بنابراین، رویکردهای زیادی وجود دارد که در شناسایی ضمیر جزيی (pro)، و توجیه ان در زبانهای انسانی متفاوت است. این مقاله این رویکردها را مورد بحث قرار میدهد و ماهیت چندوجهی موضوعات تهی را برجسته میکند. به طور خاص، نشان میدهد که فرمول اصلی پارامتر pro-drop، که بر اساس توافق کامل است، به اندازه کافی برای توضیح تفاوت در بین زبانها مناسب نیست، به ویژه در چارچوب نظریه رخنمود که تطابق را دارای ویژگیهای غیرقابل تفسیر میداند. در این چارچوب نظری، استنباط میکنیم که عربی ضمیر جزيی را حذف میکند و بر خلاف انچه در برخی متون تولیدی گزارش شدهاست، پسوندهای واقعی، صفتهای یکسان هستند. حالت اسمی نیز به عنوان توجیه اصلی ضمیر جزيی در نظر گرفته میشود، در حالی که فرایند شناسایی ویژگیها از طریق رابطه پیوند مشخص میشود. علاوه بر این، فرض میشود که ضمیر جزيی در عربی با ویژگیهای غیر مشخص وارد اشتقاق میشود. بنابراین در تعیین صفت بر اساس رابطه پیوند دادن این ضمیر به جایگاه مصدر در ساختار یا به یک مفسر در گفتمان است. در ارزیابی ترکیب مرزی همان صفات است.
Many researchers working within the framework of Generative Grammar have investigated the null-subject phenomenon. Therefore, there are many approaches, which differ in the identification of the little pronoun (pro), and its licensing across human languages. This paper discusses these approaches and highlights the multifaceted nature of null subjects. More specifically, it shows that the original formulation of pro-drop parameter, which is based on rich agreement, does not adequately capture the behavior of pro across languages especially in a theory where Agreement features are uninterpretable. Within this theoretical framework, an attempt will be made to demonstrate that Arabic is a pro-drop type and that the verbal suffixes are agreement markers in contrast to what is common in some generative literature. The nominative case will also be considered as the basic licenser of the little pronoun, while the features identification process is specified through binding relation. Additionally, it is assumed that pro in Arabic is inserted into the derivation with non-specified ɸ-features. Therefore, it involves the presence of a topic in the structure or an antecedent in the discourse to identify its features. This specification of pro features facilitates the valuation of T features in the same way as the valuation process of T features in DP.