خلاصة:
زمینه و هدف
شعر سبک هندینمونه ای از سرایش شعر در ادبیات فارسی است که از قرن نهم تا قرن سیزدهم هجری امتداد داشته است. این سبک به دلایلی که در این جستار به آن خواهیم پرداخت، غیرسیاسیترین دوره شعر در ادبیات ایران محسوب میشود. در این پژوهش تلاش شده است به علل گریزانی از ادبیات انتقادی و سیاسی در سبک هندی دست یابیم.
روش مطالعه
این مقاله مطالعه ای نظری است با ابزار تحقیق کتابخانهای و روش توصیفی-تحلیلی، که محتوای انتقادی و اعتراضی شعر سبک هندی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
یافته ها
از مهمترین عواملی که در این دوره به گریزانی از اعتراض منجر شده است، یکدست شدن نهاد قدرت و سیاست، اقتدار حکومت صفوی، مذهب و سختگیریهای مربوط به آن، ترس از حکومتیان، سفر به هند، راهیابی و نفوذ زبان فارسی در هندوستان، نوع قالب ادبی و تغییر آن از قصیده به غزل، زمینه های تفکر متصوفه و انزواطلبی، سرایش شعر از سوی برخی غیرایرانیان و ده ها عامل بزرگ و کوچک دیگر از جمله نبود انگیزه در بیان اعتراض، را میتوان نام برد.
نتیجه گیری
ادبیات این دوره به دور از اندیشههای اعتراضی و انتقادی بوده و شاعران به دلایل ذکرشده، توجهی به موضوعات سیاسی نداشته اند؛ درنتیجه ادبیات سبک هندی ازلحاظ رویکرد سیاسی متمایز با دیگر دوره های ادبی بوده است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES
Indian style poetry is an example of poetry in Persian literature that spanned from the 9th century to the 13th century. This style is considered the most non-political period of poetry in Iranian literature for the reasons that we will discuss in this essay. In this research, an attempt has been made to find out the causes of evasion of critical and political literature in Indian style.
METHODOLOGY
This article is a theoretical study with a library research tool and a descriptive analytical method, which has analyzed the critical and protest content of Indian style poetry.
FINDINGS
The most important factors that have led to the avoidance of protests in this period are the homogenization of the institution of power and politics, the authority of the Safavid government, religion and its related strictures and fear of the rulers, traveling to India, finding a way and the influence of the Persian language in India. The type of literary form and its change from ode to sonnet, the fields of Sufi thinking and isolationism, the writing of poetry by some non-Iranians, and dozens of other big and small factors, including the lack of motivation to express protest, can be mentioned.
CONCLUSION
From the collection of these factors, we found that the literature of this period was far from protest and critical thoughts, and poets did not pay attention to political issues for the reasons mentioned, as a result, Indian style literature was different from other literary periods in terms of political approach.
ملخص الجهاز:
اميرحسين بهمني و ديگران (١٣٩٦) در مقالۀ «بررسي سرمتنيت در غزل سبک هندي» وجوه مختلف شعر دورة سبک هندي را مورد بررسي قرار داده اند و در بين وجوه مختلف ، اشاره اي به وجه اعتراضي و سياسي نکرده اند و معتقدند شاعران اين دوره انتقاداتشان بصورت شکوه از روزگار است و خطاب به شخص خاصي نيست و در وجه انتقادي «شاعر به انتقادات اجتماعي، اخلاقي و ديني ميپردازد» (بهمني، ١٣٩٦: ٨٨).
از منابع کتابي نيز به چند منبع مهم درخصوص سبک هندي ميتوان اشاره کرد از جمله : «نقد ادبي در سبک هندي» اثر محمود فتوحي، «گردباد شور جنون (سبک هندي و احوال و اشعار کليم کاشاني)» اثر محمد شمس لنگرودي، «صائب و سبک هندي در گسترة تحقيقات ادبي» از محمد رسول درياگشت و «سبک شناسي شعر» از مهدي نصيري دهقان که درخصوص گريزاني از اعتراض و انتقاد بحث قابل توجهي نداشته اند؛ اما موضوعي که در اين جستار مورد بررسي تحليلي قرار گرفته است گريزاني شاعران سبک هندي از موضوعات سياسي و انتقادي و اعتراض و انتقاد نکردن شاعران از نظام حاکم است که در منابع موجود تا کنون مورد بررسي قرار نگرفته است .
از جمله مهمترين اين عوامل يکدست شدن نهاد قدرت و سياست ، اقتدار حکومت صفوي، نبود انگيزه در بيان اعتراض ، مذهب و سختگيريهاي مربوط به آن و ترس از حکومتيان ، سفر به هند، راهيابي و نفوذ زبان فارسي در هندوستان ، علاقۀ شاهان صفوي به فرهنگ ديني-شيعي، نوع قالب ادبي و تغيير آن از قصيده به غزل ، سرايش شعر از سوي برخي غيرايرانيان و دهها عامل بزرگ و کوچک ديگر را ميتوان نام برد.