خلاصة:
به کارگیری واژه در غیرمعنای حقیقی، خاص زبان فارسی نیست، هر نویسنده یا شاعر بنا به اقتضای فکری و فرهنگی خود و احوال مخاطبان در شرایطی خاص (=بافت موقعیت) مبادرت به کاربرد تعابیری چون مجاز و استعاره مینماید؛ در این میان کارکرد زبان نمادی و اسطورهای وابستگی بیشتری به بن مایههای فکری و فرهنگی صاحبان زبان یک قوم دارد.
به کارگیری زبان رمزی- اساطیری که از آن به عنوان استعاره و تشبیه هم میتوان نام برد، در تاریخ زبان فارسی سابقهای طولانی و قابل تامل دارد؛ اگرچه در این زمینه آثار پژوهشی قابل توجهی به رشته تحریر درآمده، اما پرداختن به این پیشینهی ارزشمند و پیوند دادن آن به زبان فارسی معاصربه نظر میرسد فضای تازهای در پهنه زبان ادبی و هنری ایجاد میکند.
فروغ فرخزاد حایز شرایطی ویژه است، در شعر و زبان او عاطفه و احساس بسیار قدرتمند است، و به کارگیری او از زبان رمزی و اساطیری مبتنی بر آموختههای قبلی نیست، استفاده او از زبان نمادی طبیعی و بی اصرار و بی نقشه قبلی است، از این سبب میتوان به نمونههای طبیعی و دور از تصنعی از نماد و اشارات اساطیری برخورد. وی در این عرصه گاه خود نمادسازی کرده، گاه نمادهای موجود در سنّت ادبیات فارسی را در کاربردی نو آورده و گاه از نمادها و اساطیر در همان معانی سنتی سود جسته است.
ملخص الجهاز:
نگاهی به اسطوره و نماد در شعر فروغ فرخزاد در ادب فارسی علیمحمد پشتدار 1 سهراب سعیدی 2 مریم عیوقی 3 چکیده به کارگیری واژه در غیرمعنای حقیقی، خاص زبان فارسی نیست، هر نویسنده یا شاعر بنا به اقتضای فکری و فرهنگی خود و احوال مخاطبان در شرایطی خاص (=بافت موقعیت) مبادرت به کاربرد تعابیری چون مجاز و استعاره مینماید؛ در این میان کارکرد زبان نمادی و اسطورهای وابستگی بیشتری به بن مایههای فکری و فرهنگی صاحبان زبان یک قوم دارد.
رؤیا مانند داستان یا استعاره یا تشبیهی نیست که یک نویسنده و شاعر در بیداری با قصد قبلی و با روشی دلخواه آن را بر میگزیند و مقصودش از هر نماد موضوع خاصی است و البته همواره بنا به رعایت اصل «اقتضای احوال مخاطب» او سعی دارد با ذکر قرائن و شواهدی خواننده یا شنونده را کمک کند تا مدلول یا مشبهٌ به استعاره اش درک شود، اما رؤیا بافتی متفاوت دارد، انبوه تصاویر متناقض و عجیب و غریب در ذهن رؤیابین انباشته شده است، زمان مفهوم عادی خود را از دست میدهد، و چیزهای پیش پاافتاده گاه شکلی جذّاب پیدا میکنند و گاه ترسناک.
در میان معاصران در این پژوهش فروغ فرخزاد انتخاب شده بود که وی به اعتبار اوج اندیشه و احساس و قدرت عاطفی از واژهها در معنای ثانوی (=مجاز، استعاره و تشبیه) استفاده کرده، البته از این عناصر با عنوان نماد یا رمز(=سمبل) نیز فراوان به کار گرفته، اما عنوان معنای اساطیری برای برخی از این کاربردها در شعر فروغ بیشتر مبتنی بر سنّتهای گذشته زبان و ادبیات فارسی است و ایشان کاربرد اسطورههای خاصی ابداع نکرده است، اما در حوزه نمادسازی مواردی هست که اراده ایشان از آن تعابیر میتواند ابتکاری و نو باشد.