خلاصة:
پس از پدیدآمدن اختلاف قرائات و محدودسازی آنها به قرائات سبعه و عشره در قرن چهارم هجری، علمای شیعه در طی سالها رویکردهای متفاوتی در برخورد با تواتر قرائات از خود نشان دادند. برخی علمای معاصر معتقدند از ابتدای نزول قرآن تا کنون، شیعیان در زمینۀ اختلاف قرائات متفقالقول بودهاند؛ اما با بررسی دقیقتر منابع مشاهده میشود که نهتنها چنین نبوده، بلکه نظرات دانشمندان شیعه در چهارده قرن گذشته در باب تواتر قرائات قرآن، تغییراتی داشته است. برخی به انکار تواتر قرائات پرداخته و برخی بهصراحت آنها را متواتر دانستهاند. در این پژوهش تلاش شده با روش توصیفی- تحلیلی ضمن استخراج نظرات اندیشمندان معروف شیعه، از میان آثار باقیمانده از آنها، به بیان تفاوت رویکرد ایشان در مقابله با مسأله تواتر قرائات در طی سالها و مقایسۀ این دیدگاهها پرداخته و سیر تحول تاریخی آراء ایشان در باب تواتر تشریح شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد دیدگاه اندیشمندان در حوزۀ تواتر قرائات متفاوت است. در قرن اول تا پنجم مسأله جواز قرائات معروف مطرح بوده و از قرن ششم بحث تواتر قرائات مطرح شده و از قرن 11 به بعد رأی اندیشمندان شیعه انکار تواتر قرائات است.
After the emergence of variations in Quranic recitations (Qira’at) and their restriction to the Seven and Ten Recitations (Qira’at) in the fourth century AH, Shiite scholars have demonstrated different approaches to deal with the massive reporting of Recitations (Qira’at) over the years. Some contemporary scholars believe that Shia Muslims have unanimously agreed on Quranic Recitations (Qira’at) from the beginning of the Quran’s revelation to the present day. However, a closer examination of sources reveals not only the absence of such unanimity but also significant changes in the views of Shiite scholars on the massive reporting of Quranic recitations (Qira’at) over the past fourteen centuries. Some have denied the massive reporting of Quranic recitations (Qira’at), while others have explicitly considered them massive reports. In this research, we have attempted to extract the opinions of renowned Shiite scholars from their remaining works and clarify the differences in their approaches to the issue of the massive reporting of the Quranic recitations (Qira’at) over the years. We have also analyzed and compared these viewpoints to illustrate the historical evolution of their views on this topic. The results of this study indicate that the perspectives of Shiite scholars regarding the massive reporting of Quranic recitations (Qira’at) vary. In the first to fifth centuries, the permissibility of famous recitations (Qira’at) was discussed, and from the sixth century onwards, the issue of the massive reporting of Quranic Recitations (Qira’at) was raised. From the 11th century onwards, Shiite scholars began to deny the massive reporting of Quranic recitations (Qira’at).
ملخص الجهاز:
آنگاه تأکید میکند که طبق خبر صحیح رسیده، امامان ما را امر کردند به خواندن مابینالدفتین و اینکه آن را بیشتر و کمتر ندانید تا زمانی که قائم ما قیام و قرآن را همان گونه که خداوند نازل کرده و امیرالمومنین جمعآوری نموده است برای مردم بخواند و بیان این نکته که امامان بهوسیله اخبار، ما را از خواندن حرفهایی اضافه شده بر مصحف ثابت، نهی نمودند؛ زیرا هیچ یک متواتر نبوده و بهطور آحاد به ما رسیده است و وقوع خطا در آنچه شخص نقل کرده ممکن است و نیز خواندن خلاف مابینالدفتین را جایز ندانستهاند.
همچنین ایشان در عمل نیز در شیوه و روش تفسیری خود پیش از تفسیر هر آیه چنانچه اختلاف قرائتی در آیه وجود داشته باشد به بیان اختلافات پرداخته و حجت هر یک را شرح میدهد و در وجوه اعتبار یا برتری قرائات، برای هیچ یک از قرائتها رجحان قائل نیست و حتی گاهی قرائتی دیگر را بر قرائت عاصم ترجیح داده است (طوسی، 1413: 5/95؛ سلطانی رنانی، 1398، سال 7، شمارۀ 12).
شیخ محمد على اراكى (م 1415) آیتالله اراکی در کتاب الصلوة خود، به نکته قابل تأملی اشاره کرده و میگوید: منظور از تواتر در مبحث فقه قرائات، تواتر مطرح شده در علم اصول یا علم حدیث نیست؛ بلکه به معنای رفتار جاری میان مسلمین در قرائت قرآن به پیروی از قراء سبع و عشر است؛ بدون ترجیح یک قاری بر دیگری؛ که رواج این رفتار در زمان امامان شیعه و عدم انکار و ردع این سیره توسط آنان قرینه رضایت ایشان به این رفتار و تأیید این قرائات تلقی شده است (اراکی، 1421: 2/141).