خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی عوامل موثر بر اجرای الگوهای نوین تدریس به مثابه یادگیری بادوام با استفاده از روش کیفی و از نوع پدیدارشناسیانجام گرفته است. مشارکت کنندگان پژوهش 15 معلم و 10 دانشجو معلم که به الگوهای نوین تدریس آگاه و در کنش آموزشی خود از این نوع روشهای تدریس بهره برده، بودند. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود، تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. جهت تحلیل دادههای پدیدار شناسی از راهبرد هفت مرحلهای کلایزی استفاده شد. پس از استخراج مضمونها و طبقه بندی آنها، یافتهها شامل3 مضمون اصلی و 7 مضمون محوری دستهبندی و سازماندهی شدند. یافتههای پژوهش نشان دهنده این است که در بعد یادگیری فرهیخته محور مواردی چون کنشهای تدریس شایسته، سیر تکاملی مسیر یادگیری و پتانسیل تدریس مواردی هستند که در فرایند آموزش اهمیت دارد و داشتن رسالتهای دقیق در این موارد یادگیرنده را به سمت یادگیری معنادار و عمیق متناسب با مسائل زندگی آماده میکند؛ در بعد ارتقا هدفمند روابط انسانی باید به گستره شایسته سالاری معلمان و کنشپذیری یادگیرنده نه تنها در فرایند یادگیری بلکه در ایجاد یک رابطه سازنده فرهنگی- اجتماعی توجه نمود؛ بعد شمشیر دولبه تدریس که شامل مؤلفههای شاهرگ یادگیری وکنشهای ضد معلم است، نگاه پارادکسی به تدریس را با توجه به درک و کنش معلمان نشان میدهد. بنابراین، نتایج حاصله نه تنها بیانگر پرورش و ارتقا شایستگیهای و توانمندی معلمان است، بلکه تغییر و انعطافپذیری فلسفه فکری و باور معلمان در جهت پرورش شهروندان آیندهساز را مهم قلمداد میکند.
The current research was conducted with the aim of analyzing the factors affecting the implementation of new teaching models as sustainable learning using a qualitative and phenomenological method. The research participants were 15 teachers and10student teachers. The tool of data collection in this research was Semi-structured interview, which continued until theoretical saturation was reached. To analyze the phenomenological data, the seven-step strategy of Colaizzi's method was used. After extracting the themes and classifying them, the findings were categorized and organized including3main themes and7central themes. The results of the research show that in the dimension of educated learning, things like appropriate teaching actions, the evolution of the learning path, and the potential of teaching are the things that are important in the education process, and having accurate missions in these cases leads the learner to meaningful and deep learning in accordance with It prepares life issues; In the targeted promotion of human relations, attention should be paid to the extent of teachers' meritocracy and learner's activity, not only in the learning process but also in creating a constructive cultural-social relationship; The double-edged sword dimension of teaching, which includes components of the main artery of learning and anti-teacher actions, shows a paradoxical view of teaching with respect to teachers' understanding and actions. Therefore, the obtained results not only show the development and promotion of teachers' competencies and capabilities but consider the change and flexibility of teachers' intellectual philosophy and belief in the direction of educating future citizens as important.
ملخص الجهاز:
یافتههای پژوهش نشان دهندۀ این است که در بعد یادگیری فرهیخته-محور، مواردی چون کنشهای تدریس شایسته، سیر تکاملی مسیر یادگیری و پتانسیل تدریس، مواردي هستند كه در فرايند آموزش اهميت دارند و داشتن رسالتهاي دقيق در اين موارد، يادگيرنده را به سمت يادگيري معنادار و عميق، متناسب با مسائل زندگي، آماده ميكند؛ در بعد ارتقاء هدفمند روابط انسانی، باید به گسترۀ شایستهسالاری معلمان و کنشپذیری یادگیرنده نه تنها در فرايند يادگيري، بلكه در ايجاد يك رابطۀ سازندۀ فرهنگي- اجتماعي توجه نمود؛ بعد شمشیردولبۀ تدریس، که شامل مؤلفههای شاهرگ یادگیری و کنشهای ضد معلم است، نگاه پارادوکسی به تدریس را با توجه به درک و کنش معلمان نشان میدهد؛ بنابراین، نتايج به دست آمده نه تنها بيانگر پرورش و ارتقاء شايستگيها و توانمندي معلمان است، بلكه تغيير و انعطافپذيري فلسفۀ فكري و باور معلمان در جهت پرورش شهروندان آيندهساز را مهم قلمداد ميكند.
برای انتخاب روش تدریس متناسب با موضوع درسی، موقعیت ارائۀ درس و ویژگیهای دانشآموزان، معلمان باید آگاهی لازم نسبت به الگوهای تدریس را داشته باشند و همچنین، تسلط لازم برای به کارگیری الگوهای متنوع تدریس را کسب کرده باشند؛ زیراکه استفادۀ درست و بههنگام آنها، یادگیرنده را به سمت یادگیری معنادارتر سوق میدهد؛ از سوی دیگر، روشهای جامع نگر و نوین آموزش، با تأکید بر علاقه و مشخصات فردی يادگیرندگان و با در نظر داشتن انگیزه و تجربۀ يادگیرندگان، موجب فعالسازی آنها شده، حس مسؤولیتپذيری، استقلال، اعتمادبهنفس و خلاقیت را در آنها پرورش ميدهد (Voss, et al, 2022؛ Bhardwaj, et al, 2015 ؛ Deb, Chakrabarti, & Singh, 2013).