خلاصة:
یکی از راه های مهندسی نامحسوس سوژه در نظام رسانه ای، این است که عرصه طوری چیده شود که سوژه کنش هایش را همراه با رضایت انجام دهد. نباید سوژه حس کند مسیرها و گزینه های کنش بر او تحمیل می شود و انتخابی در میان نیست. هر میزان که احساس محرومیت سوژه از برخی گزینهها بیشتر باشد و او شخص یا نهاد خاصی را به عنوان علت این محرومیت تشخیص دهد، جنبۀ نامحسوس بودن این مهندسی ناموفق تر و کم رنگ تر رخ داده است. باید گزینه هایی دربرابر سوژه قرار گیرد که جذاب تر از گزینه های حذف شده یا حداقل در همان قواره و اندازه باشد و توجه سوژه را از گزینه های حذف شده منصرف کند. اگر چنین نشود و سوژه همیشه گزینه های مطلوب خود را از پشت شیشه به نظاره بنشیند و از دسترسی نداشتن به آنها احساس حسرت کند، روزبه روز شکاف بین سوژه و قدرتی که او را کنترل و مهندسی می کند، عمیق تر شده و بیگانگی این دو از هم مضاعف خواهد شد. مسئلۀ مهم این است که سوژة مدرن یا همان انسان مدرن نباید احساس کند کنترل و مهندسی می شود.