خلاصة:
مؤلفههای نظام آموزش دانشگاهی را میتوان به دانشجو، استاد، ساختارهای آموزشی و محتوای آموزشی تقسیم کرد. در این میان کتابهای درسی دانشگاهی بهعنوان یکی از مهمتر اجزای محتوای آموزشی بهدلیل ایفای نقش واسط بین استاد و دانشجو از جایگاه ویژهای در آموزش برخوردارند. این پژوهش با توجه به اهمیت کتابهای درسی دانشگاهی در انتقال دانش در تمام اجزایش (دادهها، نظریهها، روششناسی، روش) با استفاده از روش تحلیل محتوا بهدنبال بررسی و تحلیل کتابهای درسیِ دانشگاهیِ رشتۀ تاریخ از حیث التفاتشان به نقد منابع براساس روششناسی نقد تاریخی منابع است. از آنجا که سازمان سمت متولی اصلی تدوین و انتشار کتابهای درسی دانشگاهی است، کتابهای منتشرشده از سوی این سازمان بهعنوان منابع درسی دانشگاهی رشتۀ تاریخ مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان میدهد که از بین 38 عنوان کتاب مرتبط با سرفصلهای درسی تنها در 10 عنوان کتاب، فصل یا قسمتی برای معرفی و نقد منابع تاریخی اختصاص داده شده است. در بین کتابها و صفحاتی که به معرفی و نقد منابع پرداختهاند، تنها دو کتاب به مبحث نقد منابع ورود کرده و بقیه صرفاً به معرفی منابع بسنده کردهاند. به همین دلیل بهنظر میرسد در تألیف کتابهای درسی تاریخ التفات چندانی به نقد منابع نشده است و این امر میتواند بر مهارتهای تفکر انتقادی و برخورد پرسشگرانه و فعال دانشجو با منابع تاریخی تأثیری منفی داشته باشد. لذا پیشنهاد میشود در تألیف کتابهای درسی تاریخ، فصلی برای نقد منابع براساس نقد تاریخی در کنار نقد برخی از روایتهای تاریخی اختصاص یابد.
The components of the higher education system can be divided into learner, teacher, educational structures and content.Meanwhile, university textbooks have a special place in education due to their role as an intermediary between professors and students. Considering the importance of textbooks in the transfer of knowledge in all its components this article, using the content analysis method, analyzes academic textbooks in the field of history in terms of their attention to the criticism of sources according to the methodology of historical criticism of sources. Since the SAMT organization is in charge of composing and publishing university textbooks in Iran, the books published by this organization were examined as university textbook resources in the field of history. The results show that among the 38 book titles related to the curriculum, only in 10 book titles, a chapter or a section has been used to introduce and criticize historical sources. Among the books and pages that introduced and criticized the sources, only two books entered the topic of source criticism and the rest were only limited to the introduction of sources.For this, it seems that in the history textbooks, not much attention has been paid to the criticism of sources, and this can have a negative effect on the students' critical thinking skills and active and questioning approach to historical sources. Therefore, it is suggested that in writing history textbooks, a chapter should be allocated for the criticism of sources based on historical criticism, along with the criticism of some historical narratives.
ملخص الجهاز:
Assistant professor, Department of Historical studies, Research Center for Research and مقدمه موضوع «تاریخ » به عنوان دانش و به مثابۀ رشـته ای دانشـگاهی، گذشـته اسـت و گذشـته جـز به واسطه و از طریق منابع تاریخی در دسترس نیست ، به همـین دلیـل منـابع تـاریخی یکـی از شالوده های دانش تاریخ به شمار می روند و از آنجـا کـه بـدون نقـد و ارزیـابی منـابع امکـان بازسازی گذشته فراهم نمیآید، نقد تـاریخی منـابع از الزامـات پـژوهش تـاریخی بـه شـمار می رود.
این پژوهش با اسـتفاده از روش تحلیـل محتـوا بـه بررسـی کتـاب هـای تاریخ گروه تاریخ سازمان سمت ، به ویژه آن ها که برای پوشش دادن سرفصـل هـای درسـی رشتۀ تاریخ تألیف شده اند، میپردازد تا نشان دهد که چه تعداد از آثـار منتشرشـده متضـمن نقد منابع هستند؟ و اصولاً چه نگرشی نسبت به نقد منابع وجود داشته است ؟ از بررسی کتاب هایی که مرتبط با فلسفۀ تاریخ ، مبانی علم تاریخ ، روش پـژوهش در تاریخ و نیز کتاب های ترجمه ای، به رغم این کـه بحـث نقـد منـابع بخشـی از آن هـا را شـامل میشود، پرهیز شد، چراکه این دست از آثار نه به گذشتۀ تـاریخی، بلکـه بـه ماهیـت دانـش تاریخ ، مواد و مصالح آن و چگونگی انجام کار تـاریخی مـیپردازنـد، درحـالی کـه مسـئلۀ مقالۀ حاضر این است که رویکـرد نقـد تـاریخی در خـود تحقیقـات تـاریخی چقـدر عمـلاً محقق شده است .
همچنین مقالـه ای بـا عنـوان «نقـد و بررسـی کتـاب تـاریخ صدر اسلام : عصر نبوت » منتشر شده است که نه به بحث نقد منابع در این کتاب که به بحث درمورد ویژگـی هـا و خصوصـیات ایـن کتـاب و نقـد برخـی از مطالـب آن پرداختـه اسـت (میرمعینی، ١٣٨٢).