خلاصة:
انسان با تهذیب نفس و علم حضوری میتواند حضور علت هستیبخش را درک نماید؛ لذا در فلسفه اسلامی خداوند حاضر علیالاطلاق است. اما پرسش از چرایی عدم انکشاف حضور الهی به طور گسترده برای بشر از طریق روشهایی مانند تجربه دینی ذهن فیلسوفان دین را به خود مشغول داشته است و تقریرات شلنبرگ در استدلال به اختفای الهی برای الحاد، در این میان نقش محوری دارد. عمده پاسخها به علت اختفای الهی از منظر وجودی، فلسفی، عرفانی و کلامی است. اما در پژوهش حاضر به روش تحلیل محتوایی سعی شده است رویکردهای انسانی تراویس دامزدی مورد ارزیابی قرار گیرد. وی با بیان مواردی مانند شاخص انزجار آسیب دیده، شاخص انزجار محدودیت وجودی، شاخص ترس و امید و شاخص از خود بیگانگی سعی در طرح دلایل اختفای الهی نموده است. در این مقاله عمده نقدهای این رویکرد انسانی مواردی چون نسبیگرایی و استقرای ناقص، بینیاز نبودن از رویکردهای کلامی مانند تدبیر، حکمت و لطف الهی، ارائه تصویری منفعل از خداوند و عدم توجه به بعد اجتماعی دین، دانسته شده است.
ملخص الجهاز:
اما اين شاخص را چگونه ميتوان ارزيابي نمود؟ در نگاه اول ارزيابي آن نسبي به نظر مي رسد؛ زيرا هر کس بايد به تجربه خود رجوع نمايد؛ بنابراين ميتوان جنبه عموميت آن را مورد پرسش قرار داد: آيا اين پاسخ درباره خداباوران حقيقي نيز صادق است ؟ خداباوران واقعي در زندگي خود با رنج ها و شرور مختلفي روبرو مي شوند بدون کمترين انزجاري نسبت به خداوند.
اگر احساسات فرد در اثر مواجهه با احساس بالاتري تغيير يابد؛ مثلا فرد غمگين با ديدن معشوق خود شاد شود آيا ديگر توانايي يادآوري غم خود را ندارد؟ آيا نميتواند در همان حال با معشوق خود درد دل نمايد؟ ب ) آيا اساسا درک حضور خدا و ارتباط آشکار خدا با انسان داراي رجحان نيست ؟ آيا به راستي امور ديگري وجود دارند که مهم تر از تجربه آشکار حضور خدا در عالم باشد؟ به هرحال ارتباط عاشقانه با انسان ممکن است مخاطراتي را ايجاد کند؛ اما چه ايرادي دارد که خداوند به خاطر اعتراضات احتمالي باز هم رابطه خود را با بشر قطع نکند؟ (٤٣٥ :ibid) به نظر ميرسد هدف اين ايراد متوجه جايگاه انزجار است .