خلاصة:
در سبک هندی، گروهی از شاعران هستند که در کاربرد تصاویر غریب و دور از ذهن افراط کردهاند. آنگونه که گاه مفهوم کلامشان به معمّا نزدیک میشود. از همین رو به شاعران طرز خیال مشهور شدهاند. اسیر شهرستانی، یکی از پیروان این شیوه است که در برخی تذکرهها او را بانی این طرز دانستهاند. در این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، تشبیه به عنوان پرکاربردترین عنصر تصویرساز در غزلیّات وی بررسی شده است. میتوان گفت اسیر در استفاده از تشبیه رویکردهایی داشته که در ابهام و پیچیدگی کلام او تأثیرگذار بوده است. از جملة این رویکردها میتوان به بهرة زیاد از عناصر انتزاعی، کاربرد مشبّه و مشبّهبه با اضافات متعدد و تلفیق طرفین تشبیه با مراعات نظیر اشاره کرد. افزون بر اینها تراکم تشبیه در محور افقی شعر، در ایستایی و دیریابی مضامین کلام وی اثرگذار بوده است. از منظری دیگر بایدگفت خلق تشبیهات بدیع و تازه، در موارد بسیار زیادی موجب برجستگی و غرابت مفاهیم شعر اسیر شده است. هرچند در پارهای موارد برخی لغزش هانی زبانی و بیانی هم در تشبیهات وی، مشاهده میشود.در سبک هندی، گروهی از شاعران هستند که در کاربرد تصاویر غریب و دور از ذهن افراط کردهاند. آنگونه که گاه مفهوم کلامشان به معمّا نزدیک میشود. از همین رو به شاعران طرز خیال مشهور شدهاند. اسیر شهرستانی، یکی از پیروان این شیوه است که در برخی تذکرهها او را بانی این طرز دانستهاند.
In the Indian style, there is a group of poets who have overused the use of strange and far-fetched images. As sometimes the meaning of their poetry approaches mystery. That is why they have become famous as imaginative poets. Asir Shahrestani is one of the followers of this method, which in some memoirs has considered him the founder of this method. In this research, which has been done by descriptive-analytical method, simile has been studied as the most widely used illustrative element in his lyric poems. It can be said that Asir Shahrestani had approaches in using similes that have been effective in the ambiguity and complexity of his words. Among these approaches, we can mention the high use of abstract elements, the use of similar and similar with multiple additions, and the combination of both sides of the analogy with similar observations. In addition, the density of similes in the horizontal axis of the poem has been effective in stagnation and finding the themes of his words. From another point of view, it should be said that the creation of original and new similes has in many cases caused the concepts of his poetry to stand out and be ambiguous. However, in some cases, some slippage of language and expression is observed in his similes.
ملخص الجهاز:
افزون بر اين ها، دو پژوهش ديگر هم در همايش هاي سـاليانه انجمن ترويج زبان و ادب فارسـي با مشـخصـات زير به چاپ رسـيده اسـت ؛ يکي «بررسـي موسـيقي شـعر اسير شهرستاني با تأکيد بر تأثير اوضاع اجتماعي بر شکل گيري آن » از بهرام خوشنودي چروده (١٣٩٢) و ديگري مقالۀ «مقايســه وتحليل ســبکي غزل هاي اســيرشــهرســتاني وصــائب تبريزي» از نوش آفرين کلانتر و محمدحسن حائري (١٣٩١).
پس از سير در چمن ، بر اثر خستگي بر روي شاخه اي به خواب مي رود که ناگاه : تــــيــــري بــــجــــهــــيــــد از کــــــمــــــانــي چــــــــون بــــــــرق جــــــــهــــــــان ز ابــــــــر آذار چـــون بـــــــــال و پـــرش تـــپـــيـــد در خـــون از يــــــــــاد بــــــــرون شــــــدش پــــــــــريــــــــدن (اعتصامي، ١٣٨٥: ١٠٦) مشـبه يا مشـبه به اي که با اين وابسـته ها مقيد ميشـود، در واقع عنصـري خاص و منحصـر به فرد اسـت که با ديگر انواع خود فرق دارد؛ مثلا در شـعر زير «شـبنم » که مشـبه به اسـت ، شـبنم معمولي نيسـت ، بلکه شـبنمي اسـت که در «گلزار دماغ پر شمع » پديد آمده است : امشـــب کـه تو ســـاقي شـــده اي شـــمع بخنـدد مـــي شبنـــم گـــلـــزار دمـــاغ پـــر شمـــع است (اسير شهرستاني، ١٣٨٤: ٩٤) اين تشـبيهات موجب پيچيده تر شـدن معناي کلام و سـکون تصـاوير شـعري ميشـوند؛ به اين دليل که خواننده بايد ارتباط معنايي چند ترکيب متفاوت را هم زمان با يکديگر در نظر بگيرد؛ به عنوان مثال همۀ مصــراع نخســت بيت زير، به «قفس » مانند شده که خود اين قفس «سايۀ طرف کلاه صياد» است : گــــل هــــمــــيشه بــــهــــار دل شکفتۀ مــــاست قفس کــــــه سايــــــۀ طـــرف کـــلاه صياد است (همان : ٨٠) در بيت زير هم «پرتو روحاني شمع شب مولود» همانند «مردمک چشم صباح انتظار فيض عيد» است : مــــردم چشـم صـباح انتــــظــــار فيض عــــيــــد پــرتــو روحــانــي شمع شب مــولــود کيست ؟ (همان : ١٥٨) بايدگفت در ميان اضــافات متعدد اين تشــبيهات ، گاه تشــبيه مجزاي ديگري هم به کار رفته که بر تراکم تصــويري کلام اسير افزوده است ؛ مانند شعر زير که شاعر «دل » را به دو مشبه به ترکيبي مانند کرده است : ني همين نقش پي شـــوق جنون پيمـا دل اســـت شـبنم خاري که ميرويد در اين صـحرا دل اسـت (همان : ٩٩) اين دو مشــبه به عبارتند از: «نقش پي شــوق جنون پيما» و «شــبنم خاري که در صــحرا ميرويد».