خلاصة:
هنگام تفسیر قرآن برخی اطلاعات در ذهن مفسر وجود دارد که نمیتوان منکر این اطلاعات و محفوظات شد. این اطلاعات دارای تأثیراتی در هنگام تفسیر بر روی مفسر هستند. این نوشتار به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای به بررسی مجاری تأثیر پیش دانستههای مفسر در تفسیر قرآن پرداخته و دستاوردهایی را به دنبال داشته است؛ به این صورت که بعد از بررسیهای صورت گرفته، دانسته شد که پیش دانستههای مفسر به چند دسته تقسیم میشوند: برخی از آنها بدیهیاند، برخی دیگر غیربدیهی. برخی دیگر هماهنگ با ظواهر قرآن هستند یا ناهماهنگاند. اما دراین بین برخی از پیش دانستههای موجهی هست که تأثیراتی بر مفسر دارند؛ از قبیل اینکه ابزار و لوازم تفسیر آیاتاند یا اینکه مبانی تفسیر و اصول و قواعد را در اختیار مفسر قرار میدهند و دیگر اینکه باعث مسئلهسازی و باز نمودن دید مفسر شده و محتوای آیات را تأیید و تبیین میکنند.
During the interpretation of the Holy Quran, interpreters possess certain information that cannot be denied or disregarded. This information has an impact on the interpreter during the interpretation process. This paper examines the channels of influence of interpreters’ preconceived notions in interpreting the Quran using a descriptive-analytical method and library sources. The findings reveal that the preconceived notions of interpreters can be categorized into several groups: some are self-evident, while others are non-self-evident. Some are consistent with the apparent meaning of the Quran, while others are not. However, among these preconceived notions, there are valid ones that have an impact on the interpreter, such as providing tools and instruments for interpreting verses, offering interpretive foundations and principles to interpreters, shaping and representing the interpreter's perspective, and ultimately confirming and explaining the content of verses.
ملخص الجهاز:
اما دراين بين برخي از پيش دانسته هاي موجهي هست که تأثيراتي بر مفسر دارند؛ از قبيل اينکه ابزار و لوازم تفسير آيات اند يا اينکه مباني تفسير و اصول و قواعد را در اختيار مفسر قرار ميدهند و ديگر اينکه باعث مسئله سازي و باز نمودن ديد مفسر شده و محتواي آيات را تأييد و تبيين ميکنند.
در اين زمينه تحقيقاتي مانند مقاله ي «سبب اختلاف مفسران در تفسير آيات قرآن کريم »، به قلم نهله غروي ناييني که در مجله ي مدرس علوم انساني، سال ١٣٨٠ به چاپ رسيده ، به بررسي عواملي که باعث ايجاد اختلاف در تفسير شده ، مانند وجود قرائت هاي متفاوت ، اختلاف در وجوه اعراب ، وجود بيش از يک معنا براي يک لفظ و غيره پرداخته است .
براي نمونه ، ظاهر آيه ي «وجاء رّبک واْلملک صفّا صفّا» (فجر: ٢٢) آمدن خود خداي متعال است ، ولي با ملاحظه ي وجود دليل قطعي بر جسم نبودن خداوند (از آنجا که نسبت دادن مجي ء به خداوند مستلزم جسماني و مادي دانستن خداست ) آيه را از ظاهرش منصرف کرده ، به حاکميت امر الهي ، جريان يافتن حکم خداوند، آشکار شدن آيات الهي و مانند آن ها معني ميکنيم (طوسي، ١٤٠٩ ق : ٣٤٧/١٠؛ طيب ، ١٣٧٨ ش : ١٠٩/١٤ و ١١٠؛ رازي، ١٤٠٨ ق : ٢٧٣/٢٠؛ صادقي، ١٤٠٨ ق : ٣١٧/٣٠؛ طبرسي، ١٤٠٨ ق : ٧٤١/١٠؛ کاشفي، ١٣٦٩ ش : ٤١٥/٤؛ طباطبايي، ١٤١٧ ق : ٢٨٤/٢٠؛ شيباني، ١٤١٣ ق : ٣٦٤/٥؛ بيضاوي، ١٤١٨ ق : ٥/ ٣١١؛ آندلسي، ١٤١٢ ق : ١٠/ ٤٧٥؛ زمخشري، بيتا: ٤/ ٧٥١).