خلاصة:
امروزه یکی از شاخصهای مهم توسعه‏ی انسانی، میزان حضور و نحوه‏ی ایفای نقش زنان در عرصه‏های گوناگون سیاسی، اجتماعی و ... می‏باشد. حقوق سیاسی و اجتماعی زنان، جزو حقوق اصلی و اساسی آنها بوده و لازم و ملزوم انسانیت هستند و این مهم در شریعت اسلام مورد توجه بوده و نظام جمهوری اسلامی نیز که مبتنی بر فقه اسلامی است، در قانون اساسی بدان توجه ویژه داشته است. شواهد امر این نشان می‏دهد که میزان حضور و مشارکت زنان در فعالیت‏های سیاسی و اجتماعی، نسبت به دوره‏های پیش از انقلاب اسلامی، رشد چشمگیری داشته است لیکن هنوز زنان ایران نتوانسته‏اند به صورت کامل به حقوق سیاسی و اجتماعی خود دست یابند و لذا این پرسش مطرح می‏شود که چه موانعی موجب عدم دستیابی زنان ایران به حقوق سیاسی و اجتماعی خود شده‏اند. به منظور پاسخگویی به این پرسش، پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه‏ای و به روش فیش‏برداری، حقوق سیاسی و اجتماعی زنان در نظام جمهوری اسلامی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده است. بررسی قانون اساسی و دیگر ارکان نظام جمهوری اسلامی به این نتیجه منتهی گردید که علی‏رغم درنظر گرفته شدن حقوق سیاسی و اجتماعی یکسانی برای زنان و مردان در این نظام، در دستیابی کامل زنان ایران به حقوق سیاسی و اجتماعی خویش، موانعی ساختاری (اعم از ساختار سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و قانون مدنی) و غیرساختاری (بیشتر فیزیولوژیکی) وجود دارد که می‏توان با کمک دولت و نیز ارتقای فرهنگ عمومی، بر موانع یادشده فائق آمد.
The present research has investigated and analyzed the political and social rights of women in the Islamic Republic of Iran using library sources and using a descriptive-analytical method. Due to the fact that the laws of the Islamic Republic are based on the holy Sharia of Islam, first the Islamic view on the political and social rights of women was examined and then the views of the founder of the Islamic Republic were expressed in this regard. The examination of the constitution and other elements of the Islamic Republic system led to the conclusion that in this system, the same political and social rights are considered for women and men, which shows a great progress compared to the era before the Islamic Revolution. However, there are structural (both political, cultural, social and civil law) and non-structural (mostly physiological) obstacles in Iranian women's full achievement of their political and social rights, which can be overcome with the help of the government and the promotion of public culture. The mentioned obstacles were overcome.
ملخص الجهاز:
بررسي قانون اساسي و ديگر ارکان نظام جمهوري اسلامي به اين نتيجه منتهي گرديد که علي رغم درنظر گرفته شدن حقوق سياسي و اجتماعي يکساني براي زنان و مردان در اين نظام ، در دستيابي کامل زنان ايران به حقوق سياسي و اجتماعي خويش ، موانعي ساختاري (اعم از ساختار سياسي ، فرهنگي ، اجتماعي و قانون مدني ) و غيرساختاري (بيشتر فيزيولوژيکي ) وجود دارد که مي توان با کمک دولت و نيز ارتقاي فرهنگ عمومي ، بر موانع يادشده فائق آمد.
در نتيجه ، پس از پيروزي انقلاب و تشکيل نظام جمهوري اسلامي ايران ، توجه به جايگاه زن و حقوق وي ، مورد توجه قرار گرفته و بخش مستقلي بدين عنوان ، در قانون اساسي گنجانده و در عمل نيز، ميدان براي حضور و مشارکت زنان در عرصه هاي گوناگون علمي ، فرهنگي ، ورزشي ، اقتصادي، اجتماعي ، سياسي و ...
حقوق سياسي و اجتماعي زنان در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران «در اسلام در همه ي حوزه ها حتي در انتخاب رهبر، مشارکت جمعي وجود دارد و قانون اساسي در اصول متعددي اهميت مشارکت را متذکر شده است » (عليخاني ، ۱۳۹۷: ۳۹).
همچنين مشاهده مي شود که قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در زمينه ي حقوق سياسي و اجتماعي زنان بويژه در مواردي چون انتخابات و نيز تشکل هاي سياسي و اجتماعي ، نگاهي يکسان به زن و مرد داشته و حقوقي يکسان و مساوي براي آنها قائل شده است .