ملخص الجهاز:
"(5) مسکویه بعد از طراحی الگوی رفتاری در رابطه شهریاران و شهروندان, به مفهوم ((تعاون)) و ضرورت آن در حیات اجتماعی می پردازد و در جواب ((ابوحیان توحیدی)) که از علل گرایش مردم به شراکت و مشارکت سوال می کند, می گوید: ((بسیاری از امور انسانی جز با معاونت و همکاری جمعی به سامان نمی رسد; زیرا فرد به تنهایی از انجام آن ناتوان است و در وجودش, نقصانات زیادی است و از طرفی, آثار خلاقیت و ابداع در صورت همکاری جمعی به ظهور می رسد و چون مشارکت کنندگان در مسأل حکومتی بسیارند و اختلاف آرا شدید است و خواسته های گوناگون در آن دخالت دارد, نیاز به رهبر و واسطه ای که نقش محوری ایفای کند, ضروری است))(6) در جای دیگر می گوید: ((چون انسان ها مدنی بالطبع هستند, نیاز به اموری دارند که روی آنها پیمان ببندند و ملتزم به انجام آن شوند تا به مدد تعاون و مشارکت بر محور آن, زمینه تحقق اغراض دیگر فراهم شود, این امور, گاهی در دین و سیره است و گاهی در مودت و معاملت و زمانی در حکومت و شهریاری است.
))(7) از عبارات فوق, این حقیقت کاملا مشهود است که در فلسفه سیاسی معلم ثالث, مشارکت یک پدیده مجرد و مجزای از سایر پدیده ها نیست; بلکه برای تحقق آن, علاوه بر دستگاه فلسفی و سیستم حکومتی متناسب و حضور بالنده شهروندان در تعیین سرنوشت سیاسی و آشنایی آنان با حقوق و آزادیهای فردی, نیاز به جامعه ای غایت گرا و فضیلت محور است تا انسان ها با تعامل و تعاون, به حقیقت انسانیت و غایت خلقت نأل شوند."