خلاصة:
نظریه علّی مکانیکی تبیین علمی که توسط وزلی سمن، از فلاسفه علم بسیار مشهور، در سال 1984 مطرح شد، یکی از مدلهایی است که به عنوان جانشین برای مدلِ دیدگاه رایج تبیین علمی (یعنی تبیین قیاسی قانونی کارل همپل که به دلیل حذف علیت بسیار مورد توجه تجربه گرایان بود) ارائه شده است. سمن که در ابتدا نظریه آماری تبیین را مطرح کرده بود، برای پاسخگویی به تعدادی از مثال های نقض، همانند مثال نقض مشهور باران و فشارسنج، دیدگاه جدیدی را مطرح میکند که برخلاف دیدگاه کارل همپل، و هم راستا با سنت ارسطویی، مبتنی بر علّیت و آشکار کردن ساختار علّی (نه رویدادها بلکه) فراگردها است. او برای شرح رویکرد خاصش به تبیین علمی، نیاز به معیاری دارد تا بوسیله آن فراگردهای علّی را از غیرعلّی تشخیص دهد. اولین معیاری که سمن معرفی میکند مبتنی بر این واقعیت است که فراگردهای علّی قادر به انتقال علامتی هستند که بر بخشی از ساختار آن فراگرد نقش میبندد. امّا این معیار همیشه قادر به تشخیص درست فراگردهای علّی از غیر علّی نیست. در این مقاله ابتدا نظریهی سمن را توضیح داده و سپس با تمرکز بر معیار خاص او برای تشخیص فراگردهای علّی، معایب و مزایای نظریه او را مورد بررسی قرار می دهیم
The Causal Mechanical model of scientific explanation , which was firstly proposed by one of the most famous philosophers of science, Wesley Salmon, is an alternative model presented for Hempel's Deductive Nomothetic Model of scientific Explanation, i.e. D-N Model . Salmon, who initially proposed the statistical model of explanation, in order to respond to a number of Hempel’s counter examples , such as the famous raining and falling barometer , in contrary to Karl Hempel's, and in accord with Aristotelian tradition, proposed a new model of scientific explanation based on causality. In order to describe his approach to scientific explanation, he used a method for distinguishing causal processes from pseudo processes . The method introduced by Salmon is based on the fact that causal processes are capable of transmitting a Mark. But the method is not always able to correctly distinguish causal from pseudo processes. In this article , I firstly describe Salmon's idea and his famous model, then by focusing on his method for detecting causal processes, I examine the advantages and disadvantages of his theory. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ملخص الجهاز:
کلمات کليدي : فرايند، تعامل علي ، معيار انتقال علامت ، شرطي هاي خلاف واقع مقدمه آيا علم براي تبيين رويدادها، به بيان علت رويدادها متوسل مي شود؟ کمتر تجربه گرايي را مي توان يافت که به اين امر معتقد باشد.
يا به عبارت ديگر اگر شي ء اول نباشد دومي هرگز وجود نخواهد داشت »(Menzies٢٠٠١) اما ايضاح براساس شرطي هاي خلاف واقع مشکلاتي نيز به همراه دارد که راه حل هاي ارائه شده براي اين مشکلات هميشه موردپسند تجربه گرايي نبوده است .
اما از آنجا که مي دانيم توضيح رويداد باران آمدن با رويداد افت درجه فشارسنج ، يک توضيح به حساب نمي آيد (چرا که علت وقوع هر دو، رويداد ديگري است ) پذيرفته خواهد شد که يک تبيين خوب بايد بيش از ارائه قانون و گزاره هاي ابتدايي ، چيزي ديگر مثلا رابطه ي علي ميان رويدادها را نشان دهد.
اين شرط سمن که علامت حتما نتيجه يک تعامل علي است ، مي تواند براي پاسخ به مشکلاتي که گروهي از مثال هاي خلف ، همانند مثال خلف سايه بچه اي که پرچمي را از اتومبيل در حال حرکت بيرون آورده و در سايه خود اتومبيل تغييري به وجود مي آورد، مورد استفاده قرار مي گيرد٢.
), Scientifc Explanation, Min- nePAolis [9] Lewis, David(1977) “Causal Explanation” In Philosophical PPAers, vol- ume 2, Oxford University Press, Oxford [10] Menzies, Peter,(2001)”Counterfactual Theories of Causation”, The Stan ford Encyclopedia of Philosophy )Spring 2001 Edition(, Edward N.