خلاصة:
از زمان پیدایش اصطلاح «فلسفۀ تطبیقی» تا به امروز، دیدگاههای مختلفی در باب چیستی، مبانی و کارکرد آن مطرح شده است. بعضی از اندیشمندان بر پایان فلسفۀ تطبیقی تأکید دارند، برخی دیگر بر اهمیت و ضرورت آن اصرار میورزند و عدهیی نیز به ایجاد تغییرات اساسی در آن ـاز اروپامحوری، به التفات به دیگری و همسخنیـ روی آوردهاند. با اینحال، «پایان» دارای معانی گوناگونی است که با بررسی آنها، میتوانیم سه معنا و مصداق اساسی را برای آن بیان کنیم: 1) بمعنای امتناع ذاتی، حامیان این نظریه معتقدند فلسفۀ تطبیقی بدلیل کاستیها و ناکامیابیهای درونی، با اشکال مهمی تحت عنوان «امتناع در ذات» روبرو بوده و اساساً نباید شکل میگرفت، 2) بمعنای ظهور تمامی امکانها و فعلیت یافتن همۀ استعدادها و تواناییها، که در آن بر اصل پیشرفت و کمال تأکید شده است و 3) بمعنای پایان گذشته و آغازی نو. در پژوهش حاضر با روش تحلیلیـتوصیفی و با تکیه بر دیدگاه استیون بوریک، نظریۀ پایان فلسفۀ تطبیقی بر اساس این معانی سهگانه بررسی و ارزیابی شده است. بنظر میرسد آنچه مخالفان فلسفۀ تطبیقی بر آن تأکید میکنند، پایان بمعنای نخست آن است، چراکه معتقدند فلسفۀ تطبیقی، «اروپامحور» شده و نمیتواند با سایر سنتها و نظامهای علمی گفتگو و تعامل کند؛ از اینرو بلحاظ مفهومی دارای امتناع ذاتی است. اما بوریک برخلاف دیدگاه مخالفان، فلسفۀ تطبیقی را برای خروج از انزواگرایی شرق و اروپامحوری ضروری میداند. او با اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به «فلسفۀ تطبیقی گذشته» بدلیل اروپامحور بودن، به «فلسفۀ تطبیقی آینده» توجه میکند که دو وظیفۀ بر عهده دارد: 1) حفظ شیوههای مختلف تفکر و 2) تسهیل ارتباط میان این شیوهها، بدون تقلیل یکی به دیگری.
ملخص الجهاز:
با این حال، «پایان» دارای معانی گوناگونی است که با بررسی آنها، میتوانیم سه معنا و مصداق اساسی را برای آن بیان کنیم: 1) بمعنای امتناع ذاتی، حامیان این نظریه معتقدند فلسفۀ تطبیقی بدلیل کاستیها و ناکامیهای درونی، با اشکال مهمی تحت عنوان «امتناع در ذات» روبرو بوده و اساساً نباید شکل میگرفت، 2) بمعنای ظهور تمامی امکانها و فعلیت یافتن همۀ استعدادها و تواناییها، که در آن بر اصل پیشرفت و کمال تأکید شده است و 3) بمعنای پایان گذشته و آغازی نو.
بعنوان نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد: کتاب فلسفۀ تطبیقی چیست؟ (داوریاردکانی، 1391)، فلسفۀ تطبیقی (اسکندری و پورحسن، 1401)، مجموعه مقالات نشست تخصصی مطالعات تطبیقی (کلباسیاشتری، 1387)، مجموعه مقالات دومین همایش مطالعات تطبیقی در حوزههای فلسفه، کلام، ادیان و عرفان (همو، 1395)، مقالۀ «سرشت فلسفۀ تطبیقی با تأکید بر کتاب الجمع فارابی» (پورحسن، 1395)، «گشودگی یا فروبستگی فلسفۀ تطبیقی» (کلباسیاشتری، 1395)، «روششناسی فلسفه تطبیقی؛ مؤلفهها و موانع» (دیباجی، 1395)، «بررسی مبانی و مؤلفههای فلسفۀ تطبیقی در اندیشۀ ایزوتسو» (اسکندریدامنه و پورحسن، 1397)، «تحلیل انتقادی اندیشههای هانری کربن دربارۀ تطبیق فلسفۀ سهروردی با فلسفه یونان» (علمالهدی و همکاران، 1398)، «امکان فلسفه تطبیقی بر اساس رویداد از آن خود کننده» (ناظمی قرهباغ و صافیان، ۱۳۹۱)، «مبانی فلسفه تطبیقی از دیدگاه هانری کربن» (ریختهگران، ۱۳۸۴)، «پولیلوگ (گفتگوی چندجانبه میانفرهنگی) بمثابه الگویی برای پژوهشهای فلسفی و گذر از فلسفۀ تطبیقی» (دهقانی و مصلح، ۱۳۹۴)، «فلسفۀ تطبیقی بمثابه روش (با تأکید بر دیدگاه ماسون اورسل)» (گندمی نصرآبادی، ۱۳۹۵)، «روششناسی فلسفۀ تطبیقی و بررسی آن در کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین» (لهراسبی، ۱۳۹4) و بسیاری از پژوهشهای دیگر.