خلاصة:
یکی از رویکردهای مهمی که نگرش نوینی را در افق مطالعات علوم انسانی و دینی فراهم آورده، پژوهشهای بینامتنی است. بازآفرینی متون، حاصل رویکرد ادبی - زبانی به متن غایب و متن حاضر است. این نوع نگرش، متونی را بررسی میکند که متون جدید را پدید میآورند و هر متن ادبی را بهمنزلۀ جذب و دگرگونسازی دیگر متون گذشته یا همزمان با آن میداند. هدف از این جستار، به تصویر کشیدن انس و همنشینی امام سجاد(ع) با قرآن کریم و نیز اثرپذیری آن حضرت از وحی قرآنی در مقولۀ علم الهی است. خاستگاه قرآنی معارف صحیفه در این مدل مطالعاتی نیز بسیار نمایان است. این پژوهش به روش توصیفیتحلیلی با استقصای متن انجام شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهند این تعامل، از نوع نفی متوازی و نفی جزئی بسامد بیشتری دارد. در صحیفۀ سجادیه، گاه با کاربست عین الفاظ قرآن و گاهی با اندکی تغییر در لایه صرفی و نحوی آیات، پیوندی عمیق با قرآن کریم برقرار میشود تا از این طریق کارکرد تربیتی و تعلیمی صحیفه در بازنمونی مفاهیم و تعالیم قرآنی نمایانتر شود.
One of the important approaches that has created a new attitude in the
horizon of the humanities and theological studies is intertextuality research.
Texts reproduction is the result of a linguistic approach to the non-existent
and present texts. This approach deals with evaluating texts which will lead
to producing new texts and each literary text is considered as the driving
force and deconstructed version of other older texts or contemporary ones.
This study aimed at investigating Imam Sajjad’s familiarity and
companionship with the Quran and his undergoing a deep change from
Quranic revelation in the area of divine omniscience. The Quranic origin of
Sahifa knowledge base is quite evident from the research model. This
descriptive-analytic study has been done based on a textual-exploratory
approach. The findings of the study indicated that the equivalent and
specific negation types of relation have more frequency. In Sahifa Sajjadieh,
there has been a deep connection with the Holy Quran using exact word
method and somehow changing the syntactic elements of the verses a little
so that the educational function of Sahifa is represented evidently in Quranic
concepts and teachings.
ملخص الجهاز:
در پژوهش حاضر تلاش شده است روابط بینامتنی قرآن کریم و صحیفۀ سجادیه در مقوله علم الهی با روش استقصای تمام، بررسی و ارتباط ناگسستنی کلام امام سجاد(ع) با کلام الهی، برجسته و میزان اثرپذیری و اثرگذاری این دو متن گرانبها آشکار شود.
1- پیشینۀ پژوهش پژوهشهای متعددی در حوزۀ بینامتنیت بهطور عموم و بینامتنی قرآن و صحیفۀ سجادیه بهطور خصوص صورت گرفته است؛ ازجمله «بینامتنیت قرآن و صحیفۀ سجادیه» (عباس اقبالی و فاطمه حسن خانی، فصلنامۀ مطالعات ادبی متون اسلامی، ۱۳۹۱)، «روابط بینامتنی قرآن و صحیفۀ سجادیه» (کرم سیاوشی، همایش بینامتنیت، ۱۳۹۳)، «التناص القرآنی فی الصحیفه السجادیه» (زارع آفرین، همایش بینامتنیت، ۱۳۹۳) و «بینامتنی قرآن کریم و صحیفۀ سجادیه» (محمدرضا ستودهنیا و زهرا محققیان، فصلنامۀ پژوهشهای زبانشناختی قرآن، ۱۳۹۵) منتشر شدهاند؛ اما دربارۀ بازتاب آیههای قرآنی در صحیفۀ سجادیه در مقولۀ علم الهی با رویکرد بینامتنی تا کنون پژوهشی صورت نگرفته است.
در این مقاله سعی شده است انواع روابط بینامتنی بین قرآن کریم و صحیفۀ سجادیه در هر یک از مراتب و اقسام علم الهی و مفاهیم مرتبطی همچون سمیع و بصیر، عرش و کرسی کشف شود.
تحلیل بینامتنی: امام سجاد(ع) از واژه کرسی برای بیان مقام علم الهی بهره گرفته و این کلمه را از قرآن کریم اخذ کرده و بینامتنی واژگانی از نوع نفی جزئی پدید آورده است؛ زیرا عین عبارت کرسی را در دعای خویش به کار گرفته است.
Al-Mizan Fi Tafsir Al-Quran, Translated by Mohammad Baqir Mousavi, 5th Ed. Qom: Islamic Publications Office of the Seminary.