خلاصة:
سیاست خارجی تهاجمی نومحافظهکاران در خاورمیانه و شمال آفریقا که حمله به عراق و افغانستان نمود بارز آن بهشمار میرود و اتخاذ سیاست یکجانبهگرایی در قبال متحدان این کشور، سبب شد قدرت و عمق نفوذ آمریکا در این منطقه افول کرده و هزینههای بسیاری را برای این کشور در پی داشته باشد. با روی کار آمدن باراک اوباما، تغییرات اساسی در اعمال سیاست خارجی این کشور خصوصا در خاورمیانه و شمال آفریقا پدید آمد که حاصل آن را میتوان تغییراتی در تعریف قدرت و بهکارگیری آن در قبال جنبشهای مردمی به وضوح مشاهده کرد. تحولات پرشتاب خاورمیانه که از سال 2010 با وقوع ناآرامی در کشور تونس آغاز و به سرعت به کشور مصر رسید، موجب پدید آمدن نقطه عطفی در بهرهگیری از راهبرد جدید سیاست خارجی آمریکا شد. مقاله حاضر با بررسی سیاست خارجی آمریکا در قبال تحولات و جنبش مردمی تونس، کوشیده است تا میزان بهرهگیری آمریکا را از قدرت هوشمند و مولفههای آن برای مدیریت و کنترل این تحولات و همچنین تحقق دموکراسی ارشادی مطابق با الگوی غربی را نشان دهد.
The offensive foreign policy of the neo-conservatives in the Middle East and North Africa, which attacked Iraq and Afghanistan, is considered to be the most obvious, and the adoption of a policy of unilateralism towards the allies of this country caused the strength and depth of American influence in this region to decline and cost a lot of money for this. The country should follow. With the inauguration of Barack Obama, there were fundamental changes in the foreign policy of this country, especially in the Middle East and North Africa, as a result of which, changes in the definition of power and its application to popular movements can be clearly observed. The rapid developments in the Middle East, which began in 2010 with the unrest in Tunisia and quickly reached Egypt, created a turning point in the use of the new American foreign policy strategy. This research, by examining the foreign policy of the United States in relation to the developments and popular movement of Tunisia, has tried to show the extent of the use of intelligent power by the United States and its components to manage and control these developments, as well as the realization of guided democracy according to the western model.
ملخص الجهاز:
مواضع و رويکرد سياست خارجي آمريکا در قبال تحولات تونس (٢٠١٤ـ ٢٠١٠) 1 سيد مجتبي جلال زاده چکيده سياست خارجي تهاجمي نومحافظه کاران در خاورميانه و شمال آفريقا که حمله به عراق و افغانستان نمود بارز آن به شمار ميرود و اتخاذ سياست يک جانبه گرايي در قبال متحدان اين کشور، سبب شد قدرت و عمق نفوذ آمريکا در اين منطقه افول کرده و هزينه هاي بسياري را براي اين کشور در پي داشته باشد.
با روي کار آمدن باراک اوباما، تغييرات اساسي در اعمال سياست خارجي اين کشور خصوصا در خاورميانه و شمال آفريقا پديد آمد که حاصل آن را ميتوان تغييراتي در تعريف قدرت و به کار گيري آن در قبال جنبش هاي مردمي به وضوح مشاهده کرد.
مقاله حاضر با بررسي سياست خارجي آمريکا در قبال تحولات و جنبش مردمي تونس ، کوشيده است تا ميزان بهره گيري آمريکا را از قدرت هوشمند و مؤلفه هاي آن براي مديريت و کنترل اين تحولات و همچنين تحقق دموکراسي ارشادي مطابق با الگوي غربي را نشان دهد.
آمريکا بنا بر عوامل مختلفي نظير الزامات سياست خارجي، افکار عمومي جهاني و منافع حياتياش در خاورميانه ، سعي نموده تا با تاثيرگذاري بر احزاب و جنبش هاي مردمي در خاورميانه و شمال آفريقا 1- Arab Spring ٢ - زين العابدين بن علي، از ٧ نوامبر ١٩٨٧ تا ١٤ ژانويه ٢٠١١ و به مدت ٢٣ سال قدرت را در تونس در دست داشت .
استفاده از تمامي امکانات و ظرفيت هاي موجود در پيشبرد اهداف آمريکا در تحولات صورت گرفته در تونس سعي کرد تا از تمامي ظرفيت هاي خود براي مديريت بحران در اين کشور استفاده نمايد.