خلاصة:
آگاهی از دین شخصی کوروش بزرگ همواره مورد توجه پژوهشگران تاریخ بوده است. اما به دلیل فقر منابع و عدم اشاره مستقیم به دین کوروش در اسناد تاریخی و منابع باستانشناسی، تاکنون پژوهشهای گوناگون، به نتیجة قطعی و روشنی نرسیدهاند. اما نکتهای که کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، استفاده از دو دانش اسطورهشناسی و زبانشناسی برای روشن شدن این نقطه تاریک از تاریخ است. لذا در انجام این پژوهش، ابتدا این فرضیه مطرح شده است که با بهرهگیری از اطلاعات موجود در منابع یونانی و رومی، چگونه میتوانیم به آگاهی از دین شخصی کوروش دست یابیم و سپس این نکته مورد بحث قرار گرفته است که دانش اسطورهشناسی با تکیه بر زبانشناسی باستانی، چگونه ما را در رسیدن به پاسخی روشن در این بحث، یاری خواهند داد. از همین روی، با علم به مباحث نامبرده، کوشیده شده است تا با بهرهگیری از شواهد، دادهها و اطلاعات موجود در اسناد تاریخی نگاشته شده توسط مورخان یونان باستان و روم باستان، و سپس تحلیل و واکاوی این دادهها و سنجش اطلاعات منابع تاریخی که عمدتا از منابع بیگانه به دست آمده است با اسناد بازمانده از اسطورهشناسی باستانی ایرانی و نیمنگاهی به زبانشناسی، بتوانیم برای نخستین بار به یک پاسخ روشن در این زمینه دست یافته و اطلاعاتی از دین شخصی کوروش هخامنشی به دست آوریم.
Knowledge of the personal religion of Cyrus the Great has always been of interest to historians. However, due to the scarcity of sources and the lack of direct reference to the religion of Cyrus in historical documents and archaeological sources, various studies have not yet reached a definite and clear conclusion. But the point that has received less attention from researchers is the use of two sciences, mythology and linguistics, to illuminate this dark point in history. Therefore, in conducting this research, first the hypothesis has been raised that by using the information available in Greek and Roman sources, how can we gain knowledge of Cyrus's personal religion and then it has been discussed that the knowledge of mythology based on linguistics Ancient, how they will help us to reach a clear answer in this discussion. Therefore, with the knowledge of the above-mentioned issues, an attempt has been made to use the evidence, data and information contained in historical documents written by historians of ancient Greece and ancient Rome, and then analyze these data and measure the information of historical sources, which are mainly It has been obtained from foreign sources that with the surviving documents of ancient Iranian mythology and a glimpse into linguistics, we can for the first time obtain a clear answer in this field and obtain information about the personal religion of Cyrus the Achaemenid.
ملخص الجهاز:
لذا در انجام اين پژوهش ، ابتدا اين فرضيه مطرح شده است که با بهره گيري از اطلاعات موجود در منابع يوناني و رومي ، چگونه ميتوانيم به آگاهي از دين شخصي کوروش دست يابيم و سپس اين نکته مورد بحث قرار گرفته است که دانش اسطوره شناسي با تکيه بر زبان شناسي باستاني ، چگونه ما را در رسيدن به پاسخي روشن در اين بحث ، ياري خواهند داد.
ماکس مالوان ويراستار بخش هخامنشيان در کتاب «تاريخ ايران کمبريج »، کوروش را غيرزرتشتي اما متاثر از اين دين عنوان کرده (تاريخ ايران کمبريج : ج ٢، ص ٤٩٤) که اين نظريه نيز بي اساس بوده و بيشتر فرضيه اي احساسي است تا منطبق بر داده هاي تاريخي !
در اين ميان اما نظر لوييز گري تا حدي به حقيقت مي تواند نزديک تر باشد: کوروش پيرو آيين هاي ايرانيان باستان پيش از عصر زرتشت بود که مظاهر طبيعت نظير آناهيتا (ايزدبانوي آب ها)، مهر (ايزد خورشيد) و آذر (ايزد آتش ) را مورد پرستش قرار مي دادند (لوييس گري ، ١٣٨٢: ص ٢٣).
با تکيه بر مجموع اين شواهد، مي توانيم بگوييم که شاخه دوم هخامنشيان -که به داريوش و فرزندانش اطلاق مي گردد (اکبري و همکاران ، ١٣٩٧: ص ٣)- با توجه به مندرجات کتيبه هاي نقر شده ، معتقد بر مزداپرستي سنتي -آييني کهن تر از مزداپرستي زرتشتي - بوده و سپس به تدريج از دوران پادشاهي اردشيردوم هخامنشي به بعد، با پررنگ تر شدن جايگاه دو ايزد آناهيتا و ميترا در کنار اهورامزدا، يک تثليث ديني مبتني بر قديمي ترين باورها و عقايد آريايي در ميان آن ها پديدار گرديد (پورداوود، بي تا: ج ١، ص ٣٩٦).