خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات برنامههای محرومیتزدایی در ارتقاء پایداری اقتصادی و اجتماعی در شهرستان قلعهگنج پایلوت اقتصاد مقاومتی کشور انجام شد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت مطالعات کتابخانهای و بررسیهای میدانی میباشد جامعه آماری این پژوهش کل افراد شهرستان قلعهگنج بود که تعداد این جامعه آماری80000 هزار نفر میباشد و نمونهگیری تصادفی ساده برای تعیین تعداد افراد انتخاب شد. اطلاعات لازم جهت دستیابی به نتایج، از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. به منظور تعیین پایایی پرسشنامهی محقق ساخته از آلفای کرونباخ استفاده شد و روایی نیز از طریق روایی محتوایی و اکتشافی بررسی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری spss از طریق آزمونهای همبستگی و رگرسیون صورت گرفت. لازم به ذکر است که برای تحلیل اطلاعات، مورفولوژی شهر مدنظر و تحلیل ساختاری شهرستان قلعهگنج مورد بررسی قرار گرفت. استنتاجها نشان میدهد که پیشفرضهای مربوط به آزمونها از میزان مناسب برخودارند. ارتباط محرومیتزدایی با ابعاد اقتصادی (پسانداز، اعتبارات، درآمد و اشتغال و بیمه) به ترتیب 73/ 0، 71/ 0، 61/ 0، 39/ 0 برآورد شد. ابعاد اجتماعی که شامل شبکهها، مشارکت اجتماعی و همبستگی و انسجام اجتماعی به ترتیب با 67/ 0، 79/ 0 و 61/ 0 با محرومیتزدایی ارتباط دارند. ظرفیت و پتانسیلهای شهرستان با ضریب 67/ 0 بر میزان موفق بودن برنامههای محرومیتزدایی اثر گذار نشان داده شد. بنابراین محرومیتزدایی در شهرستان قلعهگنج با اثرپذیری از ظرفیت بالقوه و بالفعل موجود در سطح شهرستان و حوزه نفوذ آن مدنظر نظام مدیریتی است و برای کاهش محرومیت و فقر باید بر روی این ظرفیتها و پتانسلها سرمایهگذاری صورت پذیرد.
The present study aimed to investigate the effects of deprivation alleviation programs on promoting social and economic sustainability in Qaleh-Ganj as a pilot for the country's resilient economy. The research method in this study was conducted through library studies and field investigations. The statistical population of this study was all individuals in Qaleh-Ganj, which is approximately 80,000 people, and simple random sampling was used to determine the number of selected individuals. The necessary information for obtaining results was gathered through a researcher-made questionnaire. Cronbach's alpha was used to determine the reliability of the questionnaire, and content and exploratory validity were also investigated. Data analysis was performed using the SPSS statistical software through correlation and regression tests. It should be noted that the morphology of the city under study and the structural analysis of Qaleh-Ganj were examined to analyze the data. The findings showed that the assumptions related to the tests are appropriate. Deprivation alleviation was estimated to have a correlation with economic dimensions (savings, credits, income, employment, and insurance) of 0.73, 0.71, 0.61, and 0.39, respectively. Social dimensions, including networks, social participation, and social cohesion, were estimated to have correlations of 0.67, 0.79, and 0.61, respectively, with deprivation alleviation. The capacity and potential of the city had a coefficient of 0.67, indicating that they significantly influenced the success of deprivation alleviation programs. Therefore, deprivation alleviation in Qaleh-Ganj is a function of the potential and existing capacities at the city level and its sphere of influence, and investment must be made to reduce poverty and deprivation by focusing on these potentials.
ملخص الجهاز:
فقر، پديدهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است که از نبود حداقل هاي نياز انساني يا نـاتواني در تأمين آن ناشي مي شود و در حقيقت ، نتيجه نابرابري اجتمـاعي و اقتصـادي بـوده کـه بـه عنـوان مشکل زماني بروز مي کند و ساختار فضايي نواحي مختلف شهر را داراي تضادهاي بارز و آشـکاري مي نمايد؛ نتيجتاً اين تضادها باعث شکل گيري نابرابري در توزيع فضايي امکانـات در سـطح شـهر شده و به نابرابري فضايي مي انجامد.
از اين رو به جهت اينکه اهميت پديده فقر در ابعاد فردي و اجتماعي نمايان است ، لذا انجـام چنـين مطالعه اي براي تأثيرگذاري برنامه هاي محروميت زدايي براساس شاخص هاي اجتمـاعي و فرهنگـي ضروري مي باشد.
لهسائي زاده (١٣٩١) در پژوهشي تحت عنوان نقش محروميـت نسـبي در افـزايش خشـونت هـاي شهري مناطق حاشيـه نشين (مورد مطالعه : شـهر کرمانشـاه)، بـه ايـن نکتـه اشـاره مـيکنـد کـه محروميت نسبي يکي از عوامل روانشناختي، اجتماعي- بيولوژيکي و محيطي در ايجاد خشـونتهاي شهري در حاشيه شهرها است .
يکي از وجوه مهم پايداري اجتماعي، سرمايه اجتماعي مـيباشـد کـه در فرآينـد برنامه ريزي محله مبنا ضمن تأکيد بر اهميت ظرفيت سازي براي ايجاد اجتماعات محلـي، توسـعه آن را منوط به شکل گيري سرمايه اجتماعي ميدانند و به اين مهـم اشـاره مـيشـود کـه سـرمايه اجتماعي پيش نياز فرآيند توسعه اجتماع محلي بوده و بـدون سـرمايه اجتمـاعي توسـعه اجتمـاع محلي عملي نخواهد شد (حاجي پور، ١٣٨٥).
٤- يافته ها ٥-١- بحث ونتيجه گيري - پرسش اول پژوهشي در پژوهش حاضر به منظور اجراي محروميت زدايي بر اساس شاخص هاي پايداري اقتصادي و اجتماعي اطلاعات براي دستيابي به نتايج دقيق به دست آمد و مورد بررسي قرار گرفت .