خلاصة:
نوشتار حاضر با هدف تحلیل و ارزیابی دیدگاه مصطفی طباطبایی، پیرامون شفاعت نگاشته شده است. شفاعت یکی از اصول مهم اعتقادی مسلمین است که علیرغم برخی اختلافها در حیطه و گستره آن، اصل آن مورد پذیرش عامه مسلمین است. طباطبایی که از او بهعنوان مهمترین چهره شبهسلفی و جریان به اصطلاح «قرآنیان» یاد میشود، در قرائتی نوین از آیات، با استناد به آیاتی که شفاعت بتها را نفی میکند، به انکار شفاعت مورد قبول مسلمانان پرداخته و ادعا کرده است که خداوند، مقامی با عنوان «شفیع» را در آسمان و زمین به رسمیت نمیشناسد. او با ارائه معنای غلط از شفاعت و انتساب آن به «پیشوایان و بزرگان» شیعه، آن را با عقیده فداء در مسیحیت و عقیده مشرکان درباره شفاعت بتها یکسان دانسته و مسلمانان را «قبرپرست» خوانده است. وی در مواجهه با آیات اثباتکننده شفاعت، معنای تازه و مستحدثی از آن ارائه داده و آن را «اعلام بخشش» و یا «بدرقه گناهکار» تا بهشت تفسیر و شفیع را تنها «پیامرسان بخشش» میداند. اهمیت این مسئله، افزون بر ضرورت تبیین صحیح معارف اسلامی، از جهت پاسخگویی به شبهات کسانیکه از میان شیعیان برخواسته و خود را «قرآنی» معرفی میکنند، بیشتر میشود. در نگارش این مقاله که با روش توصیفی - تحلیلی انجام پذیرفته، تمامی آثار وی بررسی شده است. نتایج بیانگر رویکرد دوگانه طباطبایی در مقایسه شفاعت اسلامی با دیدگاه مسیحیان و نیز، تفاوت در معناشناسی شفیع است و هر دو رویکرد او با آیات قرآن، روایات صحیحالسند شیعی و سنی و نیز اجماع مسلمین، در تضاد است.
The aim of this essay is analyzing and evaluating Mustafa Tabatabai's view on "intercession". Intercession is one of the important religious principles of Muslims, which despite some differences in its scope, is widely accepted by Muslims. Tabatabaei, who is referred to as the most important figure of pseudo-Salafism and the movement of the so-called "the Quranists". In a new reading of the verses, Tabatabaei refers to the verses that negate the intercession of idols. In his opinion, no one can intercede between man and God. He maintains that God does not recognize a position with the title of "intercessor". By presenting the wrong meaning of intercession and attributing it to the "Shia leaders", he compared this idea with the belief of "redemption" in Christianity and the polytheists' belief about the intercession of idols. He calls the Muslims "grave worshippers". This essay, with a descriptive-analytical method, is going to explain the correct Islamic teaching in this case and answer to the doubts of "Qur'anists". The results show that Tabatabaei's double standards in comparing Islamic intercession with redemption in Christianity is against the verses of the Holy Qur'an, authentic Shia and Sunni hadiths, and the consensus of Muslims.