خلاصة:
این نوشتار رهیافت منطق اعتباریات را در نحوه تعامل با ظهور روایات الحل بررسی می-نماید و نشان میدهد، تامل در سازگاری سنخ موضوعات و محمولات گزارهها، تا چه میزان میتوانند از خلط جلوگیری نموده و زمینه پذیرش ظهور روایات اهل البیت علیهم السلام را فراهم سازد، بدون آنکه محتاج عدول از ظهور روایات باشیم. لذا این مقاله در تلاش است تا با شیوه تحلیلی و توصیفی از نظرات مشهور و نقد آنها تبیینی نوین از استظهار قدمایی از روایات الحل بیان کند تا نشان دهد کدام مدرسه اصولی توان تحلیل منطقی ظهور روایات را دارد.
ملخص الجهاز:
بررسی نظر محقق خویی(ره) جناب محقق خویی ذیل مبحث علم اجمالی در مقام بررسی ثبوت تکلیف بواسطه علم اجمالی مساله وجوب موافقت قطعیه و حرمت مخالفت قطعیه را تفکیک مینمایند، سپس در مقام بررسی امکان ترخیص در طرفین علم اجمالی به روایات الحل اشاره مینمایند و در این زمینه ابتدا به نحوه تعامل جناب شیخ انصاری با این روایات میپردازند و سپس در مقام نقد در ضمن بیان چهار نکته مطالب خویش را ارائه میدهند: نخست آنکه همانطور که آخوند خراسانی اشاره نمودهاند با فرض اجمال در روایات الحل به دلیل غایت مطلوبه در متن روایت میتوان روایات دیگری را مورد تمسک قرار دادهاند که ضمن احراز عدم سرایت اجمال مذکور در روایات الحل به آنها، اجمال مذکور در آنها وجود نداشته باشد و در عین حال بر عدم کفایت علم اجمالی دلالت داشته باشند مانند حدیث رفع، دوم آنکه علم اجمالی به جامع اطراف تعلق پیدا کرده است و این درحالی است که متعلق علم در تعبیر《 حتی تعلم انه حرام بعینه》مورد بخصوص را شامل میشود، به این ترتیب تناقض بین صدر و ذیل روایت که مورد اشاره شیخ انصاری قرار گرفته است فاقد وجاهت میباشد، سوم آنکه اگر گفته شود کلمه بعینه برای تاکید علم آمده است نه برای تمییز معلوم، پاسخ داده میشود که ممکن است این سخن درباره صورت اول نقل شده از روایات الحل یعنی حدیث مسعده بن صدقه 《کل شیئ لک حلال حتی تعرف الحرام منه بعینه》صحیح باشد اما درباره صورت دوم و سوم یعنی روایت عبدلله بن سنان《کل شئی فیه حلال و حرام فهو لک حلال حتی تعرف منه الحرام بعینه》صحیح نیست زیرا در این روایت شناخت حرام بعینه مورد نظر است و عرفا شناخت بعینه حرام مستلزم تمییز از غیر حرام است، خصوصا که ضمیر منه اشاره به این مطلب دارد که حرام از غیر حرام باید تمییز داده شود پس غایت در روایت دوم علم تفصیلی است به خلاف روایت اول که میتوان گفت که منظور از بعینه تاکیید علم است، و ازجهت عرفی میان تشخیص حرمت شیء حرام بعینه و شناخت حرمت بعینه شیء تفاوت بسیار است، چهارم آنکه فرمایش شیخ انصاری مبنی بر عدم دلالت روایات بر تجویز ترخیص در اطراف علم اجمالی سبب میشود حتی در مواردی که یکی از اطراف علم اجمالی از محل ابتلاء خارج باشد ویا در مواردی که به سبب حرج و عذر اجرای ترخیص در اطراف علم اجمالی ضروری باشد نیز بر حسب استنتاج جناب شیخ انصاری از روایات الحل غیر قابل تجویز در اطراف علم اجمالی میباشد حال آنکه این لازمه باطل است پس ملزوم آن نیز باطل است یعنی این چنین نیست که روایات الحل مطلق علم را مانع از جریان ترخیص قرار داده باشند بلکه مانع جریان ترخیص در اطراف علم اجمالی محذور ثبوتی است نه ظهور روایات الحل لذا در مواردی که محذور ثبوتی وجود نداشته باشد مثل خروج احد اطراف علم اجمالی از محل ابتلاء و یا ایجاد عسر و حرج، ترخیص در اطراف علم اجمالی بلامانع خواهد بود و ظهور روایات، منعی در این ناحیه ایجاد نمیکند.