خلاصة:
دوره انقلاب مشروطیت ایران، نقطه عطف و عصر نوینی در فرآیند کلی اندیشه سیاسی شیعه به شمار میآید؛ زیرا با طرح مفاهیم و پرسشهای تازه در پهنه پذیرههای پیشین و سنتی علمای شیعه، اندیشه و ادبیات سیاسی شیعه مرحلهای از بازشناسی، بازپروری و پاسخگویی به شرایط و دگرگونیهای نو را تجربه کرد. این بازشناسی، فراتر از تحلیلهای درون دینی، تحت تأثیر گفتمان رو به رشد تمدن و فرهنگ غربی و ورود آن به ایران قرار داشت. تحولات مشروطیت به مدت کوتاهی، با بدفرجامی روبرو شد. با به قدرت رسیدن رضاخان، فضای بسته سیاسی به وجود آمد، و در کنار آن اندیشههای ضددینی نیز بشدت رشد کرد بدین ترتیب، شرایط جدیدی بر جریان فکری و کارکردی علمای شیعه حاکم گردید. این مقاله در پی آن است که با مروری بر کنکاشهای فکری و نیز کارکردهای سیاسی، فرهنگی علمای شیعه، اندیشه و رفتار آنان را در این دوره که منتهی به پایان حکومت رضاخان(1320) است، بررسی و پژوهش نماید.
ملخص الجهاز:
"بدون شک، با توجه به ادبیات سیاسی قابل توجهی که از سوی علمای شیعه در این دوره شکل گرفت، باید اذعان کرد که عصر مشروطیت ایران فراتر از شکل دادن به اندیشههای مبتنی بر عرف و انسانگرایانه، دورهای از نواندیشی فکری و نیز به نوعی بازآفرینی اندیشه دینی را به وجود آورد.
هر چند برخی از پژوهشگران این دوره معتقدند که حتی روشنفکران عصر مشروطیت نیز میدانستند که بدون همراهی علمای مذهبی ـ به دلیل نقش سنتی آنان در ساختار اجتماعی جامعه ـ نمیتوان تغییراتی را در وضع موجود ایجاد کرد، ولی در عین حال این سؤال را مطرح ساختهاند که آیا واقعا علما به رغم نقش برتری که در به حرکت در آوردن تودهها داشتند، آگاهانه چنین کردند یا آنکه ناآگاهانه از سوی گروههای اصلاحطلب در راه مقاصدی مغایر با مقاصد خودشان، به کار گرفته شدند(الگار، 1360،ص 350).
که عملکردهای این حکومت، همچون: کشف حجاب، یک شکل کردن لباسها، بستن حوزههای درس دینی، سرکوب مخالفان بویژه روحانیان و تضعیف شدید جایگاه مجلس به عنوان یکی از نهادهای اصلی مشروطه ایران و امثال آن، نشان از روحی واحد داشت که متضمن تغییر بافت سنتی و دینی جامعه ایران بود جدای از سرکوب حکومت قانون و مشروطه، حکومت رضاخانی سعی کرد که به تقلید از اقداماتی که کمال پاشا، آتاتورک، در ترکیه انجام داد، بذر ناسیونالیزم قومپرستانهای که مبتنی بر نفی میراث اسلامی، تجلیل از گذشته ایران قبل از اسلام و نظایر آن بود، در تار و پود فرهنگ ایران بپاشد و آن را رشد دهد؛ هر چند که او به میزان آتاتورک در ترکیه، موفق نبود(آشنا، شماره 8 و 9، ص 28، شماره 10، ص 52؛ معروف، شماره 14، ص 79)."